صفحه اصلی تماس با ما عناوین مطالب پروفایل قالب سبز | ||
![]() ![]() ![]() ![]() | ||
|
وظایف مرکز ارتباطات استراتژیک وزارت خارجه آمریکا چیست؟ اعضاي اين سازمان را كاركناني از وزارت خارجه، نیروهای ویژه ارتش ، مركز منابع آشكار وابسته به سیا و ديگر سازمانهاي جامعه اطلاعاتي و حتي نهادهاي خارج از بدنه دولت تشكيل ميدهند.
به گزارش جنگ نرم ، ارتباطات استراتژیک مقوله ای است که دولت آمریکا بدنبال بهره برداری از آن در راستای منافع خود است و در این راستا مرکزی را در وزارت خارجه خود تحت عنوان " مركز ارتباطات استراتژيك ضدتروريسم" بوجود آورده است. با این وجود اطلاعات کمی در مورد این مرکز در دسترس است و تنها یک صفحه اطلاعات درمورد این مرکز در اینترنت وجود دارد.
اخیرا ریچارد لوبان رئیس مستعفی این مرکز طی یک سخنرانی در ميزگرد ماموران بازنشسته ديپلماتيك و كنسولي آمريكا(DACOR) به تاریخچه ،ساختار و عملکرد این مرکز پرداخته است که در نوع خود جالب به نظر می رسد.
وی می گوید: اعضاي اين سازمان را كاركناني از وزارت امور خارجه، فرماندهي عمليات ويژه(SOCOM)، مركز منابع آشكار و ديگر سازمانهاي جامعه اطلاعاتي و حتي نهادهاي خارج از بدنه دولت تشكيل ميدهند. مركز ارتباطات استراتژيك ضدتروريسم قصد ندارد تا آتش جنگ عقايد را برافروزد بلكه در تلاش است تا ديدگاه و فعاليت تروريستها را سياهنمايي كند.
وی می افزاید:عملیات اين مركز اساساً در امتداد سه خط اصلی فعالیت قرار میگیرند: تعامل ديجيتالي، تهيه ابزارهاي موردنياز براي رابطين و همكاري با تيمهاي ويژه داخلي.اين مركز يك تيم نفوذ ديجيتالي دارد كه در حال حاضر 20 عضو دارد و زبان بومي اغلب آنها عربي، اردو و سوماليایی است.
*************
آنچه ملاحظه می کنید متن اظهارات لوبارون درمورد این مرکز است: در ابتدا، اجازه دهيد از مسئولان مركز ارتباطات استراتژيك ضدتروريسم براي اين دعوت دوستانه تشكر نمايم. از اينكه يكبار ديگر اساتيد، روساي سابق و دوستان قديمي خود را در اين اتاق ميبينم، بسيار خوشحالم. حاضرين در اين جلسه از مخاطبان فهيم و بسيار باهوش بوده و البته خوب يا بد، از جديترين منتقدان بنده نيز به شمار ميروند. اغلب شما در پستهاي كليدي فعاليت داشتهايد و در مقطعي نيز متوجه شديد كه افراد همواره بازخورد كاملاً صريح و روشني را به شما منعكس نميكنند. آنها با شما همچون كودك ناتواني رفتار ميكنند كه به كمك نياز دارد و قصد ندارند پيامدهاي قابلتصور انتقادات سازنده را بپذيرند. همسر يا شريك شما هيچگاه ابراز ندامت نميكند بويژه كسيكه 35 سال همواره در كنار شما حضور داشته است. پس از پايان مراسم سخنراني در آخرين شغل خويش، زمانيكه من و جين سوار اتوميبيل شديم فضاي خاصي بين ما حاكم شد. اول اينكه، همه جا را سكوت فرا گرفت. اگر اين سكوت كوتاه بود، معمولاً بعد از آن تعريف و تمجيدها بر زبان جاري ميگشت. اما اگر اندكي طولاني ميشد، ميدانستم كه قرار است نمره ج يا پايينتر به من بدهد و البته دليل آن را نيز فوراً متوجه ميشدم. اما نمره من همواره كامل بود. حتي زمانيكه اين نمره را دوست نداشتم، بايد ميپذيرفتم كه حق با اوست.
در تابستان سال 2010، پس از پايان چهار سفر متوالي خارج از كشور دوباره به ايالات متحده آمريكا بازگشتيم. اندكي بعد، به عنوان مشاور "جوديت مكهيل"(Judith McHale) معاون ديپلماسي عمومي وزير امور خارجه منصوب شدم. برخي از مقامات ارشد دفتر مكهيل و نيز اداره ضدتروريسم (C/T) در وزارت امور خارجه با من تماس گرفته و پيشنهاد دادند كه از ديپلماسي عمومي– يعني اشكال مختلف ارتباطات علني– جهت مبارزه با تبليغات سازمان القاعده بهره گيرم. رئيسجمهور با پيشنهاد وزارت امور خارجه مبني بر آغاز اين ماموريت جديد موافقت كرده بود. آنها دو اصل كلي داشتند كه از من خواستند در سرلوحه كارهاي خويش قرار دهم. گفتني است كه سفير "دان بنجامين"(Dan Benjamin) هماهنگكننده اداره ضدتروريسم وزارت امور خارجه اين دو اصل را پيشنهاد داده بود. بنجامين بنيانگذار و حامي اصلي اين مركز جديد بود: بايد يك نهاد بين سازماني واقعي وجود داشته باشد و به نحو كاملاً موثري همانند يك پايگاه تحليلي در راستاي اهداف جامعه اطلاعاتي فعاليت نمايد. نام اين مركز از قبل انتخاب شده بود: مركز ارتباطات استراتژيك ضدتروريسم(CSCC) به همراه دو يا سه كارمند قرضي. "شما الان هم اينكار را انجام ميدهيد؟" وقتي از نيت خود درباره پذيرفتن دعوت به كار وزارت امور خارجه با جين حرف زدم، با استقبال گرم او روبرو شدم. جين سوالي پرسيد كه من نيز آن را در اينجا نقلقول ميكنم: "مگر هنوز هم اينكار را انجام ميدهيد؟" در اصل، حدود 10 سال از واقعه 11 سپتامبر گذشته است و بايد انتظار داشت كه اينگونه اقدامات در واقع به مثابه امور جاري برنامههاي گستردهتري در راستاي عقيم گذاشتن فعاليتهاي القاعده و نفوذ بر آنها تبديل شده باشند. اما مسئله واقعاً چنين نبود، بنابراين يكي از وظايف اوليه بنده اين بود كه بفهمم چرا اقدامات گذشته آن هم با استفاده از ابزارهاي ديپلماسي عمومي هرگز ادامه نيافت يا موفقيتي حاصل نكرد. در نهايت، يافتههاي خود را طي يادداشتي در سپتامبر 2010 جمعبندي نمودم.
اما قبل از تشريح آن، اجازه دهيد از خود رفع مسئوليت نمايم. بنده مامور ديپلماسي عمومي و كارشناس ضدتروريسم نيستم. باوجوديكه در سرويس خارجي يك آدم همه فن حريف هستم اما در گذشته همكاري اندكي با شركاي بين سازماني و ديگر سازمانها در حوزه مسائل ضدتروريسم داشته و فقط با برخي از كارشناسان با استعداد در حوزه ديپلماسي عمومي در ارتباط بودم. بنابراين زمانيكه دوباره به وزارت امور خارجه بازگشتم، با آميزهاي از مشكلات مختلف روبرو گشتم: مهارت محدود، زمان اندك براي تسريع امور و در اختيار داشتن فقط چند پيشفرض درباره نحوه حل اين مسئله. مطمئناً نيت پاك، زحمات فراوان و تعهد افرادي را كه قبلاً در جهت مبارزه با تبليغات گروههاي تروريستي تلاش نمودند، را هرگز زير سوال نبردم. لازم به ذكر است كه برخي از اين افراد بعدها به مركز جديد ملحق شدند.
درسهايي از اقدامات گذشته زمانيكه با افراد مختلف درباره اقدامات گذشته و استفاده از ابزار ديپلماسي عمومي در جنگ عليه تروريسم گفتگو نمودم، به اين نتيجه رسيدم كه يك سري مسائل مرتبط با هم وجود دارد كه به اعتقاد من بايد مورد توجه قرار گيرند البته به شرط آنكه مركز جديد اين فرصت را داشته باشد كه براي طولاني مدت فعاليت نمايد. پس بيائيد صرفاً به اجراي موفقيتآميز اين ماموريت بيانديشيم. اول اينكه، مسئله مديريت مطرح است. عليرغم شور و اشتياق فراواني كه در ابتداي ماموريت بين مسئولان بلندپايه به چشم ميخورد، مقامات ارشد وزارت امور خارجه اين علاقه را هرگز به طور جدي دنبال نكردند و تمايل داشتند تا ماموريت فوق را از اين زاويه بنگرند كه به طور غيررسمي و توسط گروهي از افراد كه با يكديگر در ارتباط هستند، قابل تحقق است. پس نيازي نيست كه يك نهاد دائمي در درون سازمان فعاليت نمايد. در اين راستا، احتمالاً عوامل ديگري از وزارت امور خارجه و اين نهاد بين سازماني در تمركز بر روي دستاورد نهايي آن تعلل نمودند كه ظاهراً اين مسئله باعث گرديد نتوانند حمايت دائمي مديران را جلب نمايند.
در سوابق موجود اطلاعات اندكي درباره پروژههاي گذشته وجود دارد، بطوريكه آنها عملكرد خود را به جامعه اطلاعاتي گزارش ميدادند اما در برقراري سيستم و رويههاي مختلف با هدف بهرهبرداري از جامعه اطلاعاتي به شيوهاي منسجم و دائمي ناكام ماندند. بهعلاوه، آنها برخي اوقات در برابر "عدم پيشرفت ماموريت" تسليم شده يا ماموريت خود را به شيوههاي مختلف، مثلاً "جنگ عقايد" دنبال كردند كه اين مسئله درك نقطه آغاز و پايان ماموريت را بسيار دشوار ميسازد. ضمناً، دريافتم اين اقدامات تا حدود زيادي در ستادهاي فرماندهي تصميمگيري ميشدند كه اندك اطلاعات ورودي آنها از جانب افراد حرفهاي در اين حوزه و منابع گوناگون هياتهاي نمايندگي خارج از كشور تامين ميگرديد. نهايت اينكه، در يادداشت خود به خلاصهاي از نتايج اشاره نمودند و فكر كردم بد نيست كه دوباره تكرار كنم اين "مسئله واقعاً دشوار" است. هيچ راهحل سادهاي براي اين مسئله وجود ندارد. زيرا در تلاشيم تا بر رفتار افرادي تاثير گذاريم كه دسترسي به آنها بسيار سخت است و اينكه جهان را از پشت عينك كاملاً متفاوتي مينگرند. اين مسئله شبيه به فروختن نوشابههاي گازدار يا رايانههاي كوچك نيست. پس، بايد هشيار باشيم يا حداقل درسهايي را در سرلوحه امور خويش قرار دهيم كه از جهان بازاريابي و تبليغات آموختهايم.
عنصر سازنده
با تشكيل تيم تخصصي براي مركز ارتباطات استراتژيك ضدتروريسم، تجربيات گذشته اهميت فزايندهاي يافت. صراحتاً ميگويم، در اواخر سال 2010 تعداد افراد بدبين در وزارت امور خارجه و ديگر آژانسها بيش از تعداد كساني بود كه تصور ميكردند اين اقدام جديد تا اندازهاي متفاوت از گذشته خواهد بود. بنابراين، همزمان با ايجاد ظرفيت لازم ميبايستي دائماً اهميت آنها را به اثبات برسانيم حتي پيش از آنكه به قابليت واقعي آنها دست يابيم. نيروي هوايي در اغلب موارد فقط هواپيما به آسمان نميفرستد بلكه همزمان هواپيما نيز ميسازد اما ما حق انتخاب نداشتيم. پس، بلافاصله بر دو يا سه عامل كليدي تمركز نموديم: اول اينكه، به مركز ارتباطات استراتژيك ضدتروريسم يك شخصيت نهادي داده شد تا مطمئن گردند مقامات كاخ سفيد و شوراي امنيت ملي از اين مركز به عنوان يك نهاد قانوني بين سازماني حمايت خواهند كرد. اين هدف از طريق فرمان اجرايي تحقق يافت كه يك سال پس از آغاز فعاليت سازمان صادر گرديد، يعني پس از آنكه اغلب شركاي بين سازماني را متقاعد ساختيم ما در ماموريت خود كاملاً جدي هستيم. اين مسئله همچنين به معناي تخصيص بودجه منطقي براي حداقل دو سال آينده بود.
ضمن اينكه، بنده به افرادي افتخار ميكنم كه با تلاش خويش پايههاي اين مركز را بنا نهادند. اعضاي اين سازمان را كاركناني از وزارت امور خارجه، فرماندهي عمليات ويژه(SOCOM)، مركز منابع آشكار و ديگر سازمانهاي جامعه اطلاعاتي و حتي نهادهاي خارج از بدنه دولت تشكيل ميدهند. آنها كولهباري از تجربه، ميل به نوآوري و متفاوت بودن و نيز صبر و تحمل زياد را با خود به همراه آوردند. اين تجربيات به من كمك نمود تا بفهمم پيدا كردن افراد مناسب براي اين شغل تا چه اندازه مهم است. اما اجازه دهيد در اينجا به نكته بسيار مهمي اشاره كنم: اين مركز بدون وجود علاقه شخصي هيلاري كلينتون وزير امور خارجه و دخالتهاي وي در مقاطع حساس هرگز شكل نميگرفت. زمانيكه از درك واكنشها مستاصل گشتم، وزير كلينتون مسئوليت سنگيني را برعهده گرفت.
از ديگر اولويتهاي اين مركز برقراري ارتباط با واحد تحليل جامعه اطلاعاتي است كه در چارت سازمان واحدي براي اين هدف در نظر گرفته شده است و يكي از ماموران ارشد اطلاعاتي مسئوليت آن را برعهده دارد كه تحليلها را در اختيار واحد عمليات قرار ميداد. از همان روزهاي آغازين، جامعه اطلاعاتي افراد فوقالعادهاي را براي همكاري با مركز ارتباطات استراتژيك ضدتروريسم معرفي نمود. آنها نه تنها تحليلگران بااستعدادي هستند بلكه از آنها انتظار ميرود با مهارت خاصي در حوزه تجزيهوتحليل و البته موردنياز براي ساير پروژهها به سازمانهاي متبوع خويش باز گردند. ادغام اينگونه اطلاعات در عرصه ديپلماسي عمومي همچنان رو به پيشرفت است و در اين پروسه بسترهاي جديدي را فراهم نموديم. در وزارت امور خارجه اولين SCIF ديپلماسي عمومي را بنيان نهاديم، مركز امني كه در آن تحليلگران اطلاعاتي به راحتي ميتوانند نتايج خود را پردازش نموده و با ساير رابطين همكاري نزديكي داشته باشند. اين نوع مركز هزينهبر بوده اما بيانگر تعهد سازمان است. در اين راستا، بايد به نقش جوديت مكهيل معاون سابق امور ديپلماسي عمومي وزير امور خارجه اشاره كنم. وي دريافت كه براي آغاز فعاليت مركز ارتباطات استراتژيك ضدتروريسم، راه اندازي SCIFو جذب كاركنان بيشتر پول لازم است. ضمن اينكه، مكهيل فضاي سياسي لازم براي فعاليت و نوآوري را مهيا ساخت و هرگز در جزئيات امور دخالت نميكرد اما همواره ما را تحت حمايت خود داشت. ساير مقامات قبل از وي نيز به همان اندازه موثر بودند و مبارزه با افراطگرايي خشونتآميز را علناً به مثابه هدف ديپلماسي عمومي ايالات متحده آمريكا به رسميت شناختند.
دليل ديگري نيز وجود داشت كه فكر كردم تاكيد بر اصل تجزيهوتحليل نه تنها از جنبه اطلاعات بلكه از جهت منابع ديگر نيز بسيار حائز اهميت است. همگان دريافتيم كه بايد تلاش وافري را براي درك مخاطب صرف نماييم، پيش از آنكه تلاش كنيم بهترين محتوا يا تكنيك را انتخاب نماييم. سازمان فعاليت خود را با گروه القاعده آغاز نموده و نگاه تحليلي خود را به اعضاي آن معطوف ساخت. مركز ارتباطات استراتژيك ضدتروريسم فهرستي از كارشناسان را تهيه نموده تا در خصوص اين گروهها و محيط عملياتي آنها به مركز مشاوره دهند. همچنين روابط همكاري نزديك با سازمان مشابه در دولت بريتانيا برقرار ساخته است تا تحليلهاي خود را با يكديگر به اشتراك گذارند. و در نهايت، توسعه قابليت ارزيابي يافتههاي خود و تاثير آنها را در دستور كار قرار دادند.
بنابراين، دستاورد اين مركز چيست؟ در حوزه ارتباطات واقعاً چه كاري انجام داديم؟ روزهاي پاياني ماه فوريه سازمان را ترك نمودم، پس اطلاعات من تقريباً به روز است، اما اجازه دهيد چند نمونه از تكنيكهاي يكسالونيم اخير فعاليت مركز ارتباطات استراتژيك ضدتروريسم را تشريح نمايم. عملیات اين مركز اساساً در امتداد سه خط اصلی فعالیت قرار میگیرند: تعامل ديجيتالي، تهيه ابزارهاي موردنياز براي رابطين و همكاري با تيمهاي ويژه داخلي.
اين مركز يك تيم نفوذ ديجيتالي را به ارث برده، دوباره بر آن تمركز نموده و آن را توسعه داده است كه در حال حاضر 20 عضو دارد و زبان بومي اغلب آنها عربي، اردو و سومالي است. اين افراد- كه وزير كلينتون در سخنرانيهاي عمومي خود به آنها اشاره ميكند- مستقيماً در مباحث اتاقهاي گفتگو آنلاين شركت نموده، فيلمهاي خاصي را منتشر ساخته و در حوزه رسانه اجتماعي فعاليت ميكنند. هدف آنها تاثيرگذاري بر مباحث جاري در محيط آنلاين است تا بدين ترتيب مطمئن گردند افراطگرايي را همواره خنثي ميسازند كه عامل ترويج خشونت است. آنها تصميم ندارند افراد جذب شده را دوباره به جامعه بازگردانند بلكه در تلاشند تا تعداد جذب نيروهاي جديد را كاهش دهند. علاوه بر شركت در مكالمات آنلاين، اين افراد براي تقويت ديدگاههاي خود از تصاويري سود ميجويند كه راساً تهيه نموده و اغلب به ضعف ادعاهاي القاعده اشاره ميكنند.
دومين رويكرد تهيه مطالب موردنياز براي مقامات و ديگر رابطين دولت آمريكاست. اينها شامل "جعبه ابزارها و الگوهای ارتباطاتی" بودند كه به آدمربايي تروريستي از طرق مختلف يا با استفاده از صداي قربانيان عليه روايت تروريسم واكنش نشان ميدهند. مركز ارتباطات استراتژيك ضدتروريسم با همكاري مركز منابع آشكار جامعه آنلايني را در درون دولت توسعه داده است كه مطالب مفيدي را پيرامون ضعف القاعده و وابستگان آن در اختيار مخاطبان هدف قرار ميدهد. براي مثال، اطلاعات موجود در رسانههاي نوشتاري و تصويري درباره يكي از نقاط آسيبپذير القاعده– پرونده وحشتناك قتلعام مسلمانان- را گردآوري نموديم. همچنين از يك پروژه كمكهاي بلاعوض براي انتخاب پستهاي خود در خارج از كشور با هدف همكاري با سازمانهاي غيردولتي محلي و ديگر گروهها در خصوص اثبات انعطافپذيري جوامع در صورت رويارويي با تروريسم حمايت كرديم. با تاكيد بر پروژههاي فوق، اين فرضيه را به محك آزمون گذاشتيم كه انعطافپذيري ميتواند وزنه سنگيني عليه تروريسم باشد و فرض ميكند كشورها و جوامع عليرغم حملات گروههاي تروريستي ميتوانند اقدام نموده و بدون اعمال تغييرات بنيادين و غوطهور شدن در هرجومرج و ترسي كه تروريستها اميدوارند همه جا را فرا گيرد، به موفقيت دست يابند.
سومين حوزه وظايف اين سازمان برنامهريزي براي پشتيباني ارتباطات از مراكز خاص در كشورهايي است كه با تهديدات و حوادث تروريستي مواجه ميگردند. براي مثال، اين سازمان به دولت پاكستان كمك نمود تا براي مقابله با افراطگرايي خشونتآميز، ساختار ارتباطات را توسعه دهد و دو تبعه آمريكايي-پاكستاني بااستعداد را جذب نمود تا با دولت و جامعه مدني پاكستان در اين حوزهها تعامل داشته باشند. ضمناً، مديران سازمان تمام تلاش خود را بكار بستند تا به كارشناسان دولتي و نظامي براي مبارزه با گروه تروريستي الشباب در سومالي كمك نمايند. اين برنامهها با حمايت ساير نهادها كه پس از ترك من به تدريج توسعه يافتند، تا حدودي بر اين اصل مسلم تمركز مينمايند كه براي درك آن بايد خود را به اين مسئله نزديك گردانيده و بر آن تاثير گذارند.
نقش عوامل خارجي
در بحبوحه زمان تشكيل مركز ارتباطات استراتژيك ضدتروريسم، دو متغير خارجي بايد مورد توجه قرار ميگرفت كه تاثير شگرفي بر فعاليت ما داشتند. اول اينكه، محمد بوعزيزي دسامبر 2010 در سيدي بوزيد تونس خود را به آتش كشيد و يك سري حوادثي را رقم زد كه تا به امروز همچنان ادامه دارند. از نگاه ما، يكي از اثرات اصلي حادثه فوق اين بود كه گروه القاعده را- حداقل به طور موقت- به حاشيه كشاند. براي مثال، شبكه الجزيره براي پوشش اين خبر ابزارهاي بهتري در اختيار داشت و مردم خاورميانه نيز تلاش نمودند تا فرصت مهيا شده براي ترويج دموكراسي را مغتنم شمارند و به سخنان الظواهري اصولاً اهميتي ندهند. البته، دومين عامل خارجي كشته شدن رهبران القاعده از جمله بن لادن و ديگر طراحان و رابطين كليدي سازمان القاعده بود. نقش اعضاي اين سازمان در يمن و سومالي افزايش يافت اما تصوير يك گروه سازمانيافته و كارآمد از القاعده ناگهان به دست فراموشي سپرده شد و در نتيجه توانايي جذب نيروهاي با استعداد نيز تحليل رفت.
چه مسئلهاي موثر واقع ميگردد؟
نهايت اينكه، در خصوص آنچه كه فكر ميكرديم در مورد ارتباطات ضدتروريسم موثر واقع ميگردد يا نميگردد، پارادايم نسبتاً قوي را توسعه داديم. در اين راستا، تاكيد بر نقاط ضعف و تناقضات القاعده بسيار حائزاهميت بود. مخاطب هدف در تلاش است تا تصميم بگيرد آيا در اقدامات خشونتآميز دخالت نمايد يا خير. هدف سازمان كاشتن بذر سوءظن و ترديد در مورد سازمانهاي تروريستي و دور ساختن آنها از اين مسير است. اين مركز بر تحسين يا تنفر افراد از ايالات متحده آمريكا تاكيدي ندارد و اينكه آيا آنها را دوست دارند يا خير. هدف تبليغ سبك زندگي آمريكائيان نيست. سايرين در حوزه ديپلماسي عمومي با استفاده از انواع ابزارهاي گوناگون به اين مسائل مي پردازند. علت وجودي سازمان كمك به كاهش جريان جذب نيروهاي جديد به گروههاي خشونتطلب از طريق تاثيرگذاري بر اين گروه كوچك و محيط اطراف آنهاست. مركز ارتباطات استراتژيك ضدتروريسم قصد ندارد تا آتش جنگ عقايد را برافروزد بلكه بيشتر در تلاش است تا ديدگاه و فعاليت تروريستها را سياهنمايي كند. ايده تروريسم عليه ايالات متحده آمريكا نه شايع است و نه در اقصي نقاط جهان پذيرفته شده است، همانطور كه در مورد تروريسم داخلي نيز صادق است. براي محافظت از ايالات متحده آمريكا، تصور بر اين بود كه بايد بر اين گروه بسيار كوچك اما به طور بالقوه بسيار خطرناك همچنان تمركز نماييم كه خشونت آنها را وسوسه ميكند. اين همان ديپلماسي عمومي تخصصي است كه به مهارت و تلاش قابل ملاحظهاي نياز دارد.
درسهاي آموزنده
اجازه دهيد سخنان خود را با چند درس آموزنده و پيشنهاد به پايان برسانم. همانطور كه بيان داشتم اين حوزه تخصصي است. براي نمونه، مامور ديپلماسي عمومي وزارت امورخارجه در هيات نمايندگي خارج از كشور شرح وظايف گستردهاي دارد كه بايد آنها را مديريت كند. اغلب اين وظايف بر دفاع از سياست كنوني در مقابل مخاطبان خارجي يا سازماندهي برنامههاي فرهنگي تمركز دارند. اينكه از ماموران فوق انتظار داشته باشيم تا زمان و تلاش خود را به اجراي برنامههاي پيچيده اختصاص دهند كه فقط مخاطبان بسيار اندكي را هدف قرار ميدهد، بسيار دشوار است. پس از ترك سازمان به اين نتيجه رسيدم كه اگر ميخواهيم در اين حوزه موفق شويم بايد افرادي را انتخاب نماييم كه در اين حوزه تجربه و تخصص لازم را داشته باشند. پس، ميتوان اينگونه جمعبندي نمود: به عنوان يك ملت، بر توسعه تيمهاي ويژه آبي-خاكي-هوايي تفنگداران نيروي دريايي(SEAL) براي انجام وظايف كاملاً تخصصي و بسيار دشوار ضدتروريسم سرمايهگذاري نموديم. براي انجام امور كاملاً تخصصي و دشوار ديپلماسي عمومي نيز بايد همين روش را اتخاذ نماييم. در راستاي مقابله موثر با تبليغات تروريسم، به مهارتهاي زبان خارجي نياز است. اين افراد بايد تجربيات كافي براي فعاليت در فرهنگهاي مختلف را داشته باشند كه مخاطبان هدف در آن محيط زندگي ميكنند و بايد از مركز پيشرفته تحليل اطلاعات پشتيباني نمايند. بذرهاي اين رويكرد در مركز ارتباطات استراتژيك ضدتروريسم، تيمهاي عمليات پشتيباني اطلاعات نظامي(MISO) و ساير مراكز كوچك در اين سيستم وجود دارد اما زمان براي تمركز بين سازماني جهت تشكيل و تقويت تيمهاي ارتباطات ضدتروريسم به پايان رسيده است. معتقدم كه اين مسئوليت بايد به مركز ارتباطات استراتژيك ضدتروريسم محول گردد.
دومين توصيه در خصوص همكاري بين سازماني است. به اعتقاد من، مركز ارتباطات استراتژيك ضدتروريسم نمونه خوبي از تلاش بين سازماني است كه موثر واقع ميگردد. تيمي متشكل از 30 نفر يا افراد بااستعداد با طيفي از ارتباطات سازماني در اين مركز گرد هم آمدند. اما اين همكاري نياز به توجه مديران ارشد دارد، در غيراينصورت به اضمحلال كشيده خواهد شد. با كاهش بودجه سازمان، ميتوان اميدوار بود كه انگيزه براي يافتن روشهاي بهتر جهت تقسيم وظايف و قابليتها وجود دارد و فكر ميكنم اغلب مسئولان بلندپايه نيز با ديدگاه من موافق باشند. با اينحال، ميترسم كه عكس اين حالت رخ دهد– اينكه آژانسها با ماموران خود به دور برنامههاي موردنظر حلقه بزنند و آنها را از وظايف بين سازماني دور سازند. هر زمان كه نمايندگان كنگره را درباره فعاليت مركز توجيه نموديم، آنها كاملاً از ما حمايت نموده و عمدتاً ميپرسيدند كه چگونه ميتوانند به ما كمك كنند. بارها گفتهام كه يافتن راههاي جديد براي شناسايي و ترغيب آژانسهاي مختلف جهت همكاري موثر بين سازماني از اولويت وظايف بنده است.
سومين پيشنهاد بر ارتباطات علني تمركز دارد، يعني ديپلماسي عمومي در برابر ديگر اشكال نفوذ. مدتي قبل از آغاز فعاليت سازمان، با افرادي صحبت كردم كه معتقد بودند براي انتقال پيام ضدتروريسم بايد به نظرات مشورتي افراد معتبر نيز توجه نماييم. آنها اطمينان دارند كه منابع رسمي دولت آمريكا نميتوانند خود را با اين ماموريت وفق دهند. بنده نيز با اين مسئله موافقم كه نظرات ديگري وجود دارند كه مطمئناً از اعتبار بالايي برخوردارند اما براي لحظهاي تصور نكردم كه نظرات دولت آمريكا نامربوط است يا گوش شنوايي براي آنها وجود ندارد. افراد در اقصي نقاط دنيا ميخواهند بدانند ما به چه فكر ميانديشيم و اغلب آنها از ما ميخواهند كه بدانيم آنها به چه فكر ميكنند. براي مثال، مبلغان تروريسم در دنياي مجازي اغلب با روشهاي زننده و الفاظ ركيك به نظرات ارسالي تيم نفوذ ديجيتالي واكنش نشان ميدهند اما آنها احساس ميكنند بايد از خود واكنش نشان دهند و از عقايد باطل خود دفاع نمايند.
در پايان، يكبار ديگر از مسئولان مركز DACOR سپاسگزاري مينمايم چون اين فرصت را در اختيار بنده قرار دادند تا برخي از يافتههاي پروژه خود را كه در كنار افرادي متعهد، باهوش و علاقمند– نظامي و غيرنظامي- بدست آوردم، به اطلاع همگان برسانم. زمانيكه برخي از روي بدطينتي از خدمات دولت انتقاد ميكنند، فقط ميتوانم بگويم كه اين افراد فاقد نبوغ و ابتكار هيچ شباهتي به كارمندان دولتي ندارند كه بنده آنها را شناختهام. آنها شايسته احترام و قدرداني هستند. از توجه صميمانه شما سپاسگزارم.
***
سفير (بازنشسته) ريچارد لوبارون پس از 30 سال فعاليت اخيراً وزارت امور خارجه را ترك كرد. وي از سپتامبر 2010 تا فوريه 2012 رياست مركز ارتباطات استراتژيك ضدتروريسم را برعهده داشت. از جمله مناصب قبلي لوبارون ميتوان به سفير كويت، معاون رئيس هيات نمايندگي در لندن و تل آويو و برخي مشاغل ديگر در واشنگتن و خارج از كشور اشاره نمود. برچسبها:
جنگ سایبری برخی حوزهی مجازی را پنجمین حوزه از نبرد میدانند. تحلیلگران نظامی، حوزهی مجازی را به عنوان یک دامنهی جدید در حوزهی جنگ به رسمیت شناختهاند که اهمیت آن در حال حاضر در حال فزونی گرفتن از سایر حوزههاست. وجود نداشتن قوانین بینالمللی باعث شده که هر کشوری به خود اجازه دهد تا برضد کشور دیگر وارد جنگ مجازی شود...
گروه فرهنگی-اجتماعی برهان/سعید واحدیفرد؛ «با آنکه از نظر واردات ارتباطاتی، ایران سختترین محدودیتها را دارد با این حال، تکنولوژیهای اطلاعاتی در این کشور در سطح بالایی قرار دارند و ایران در کنار روسیه از قدرتمندترین کشورها در زمینهی جنگ مجازی محسوب میگردد.»
فضای مجازی فضایی است که قوانین خاص خود را دارد. امروزه تهدیدها در قالب شبکههای رایانهای و مخابراتی رو به افزایش است. بخشهای کلیدی اقتصاد تمامی کشورها در حال حاضر، از جمله امکانات دولتی و خصوصی، بانکداری و امور مالی، حملونقل، تولید، پزشکی، آموزش و پرورش و دولت، همگی برای انجام عملیات روزانه وابسته به رایانه هستند. فضای مجازی ابزاری برای قدرت و ثروت است. اگر از آن استفاده نکنیم دیگران از آن استفاده خواهند کرد و آن هم برضد ما. گاهی به دلیل ناشناخته بودن منبع حمله؛ فضای مجازی به مکانی ایدهآل برای جنگ تبدیل شده است. برآورد سال گذشته نشان میدهد که دولت آمریکا از محل حملات سایبری در جهان، 100 میلیون دلار خسارت دیده است.
جنگ مجازی اشاره به درگیریها در فضای مجازی با اهداف سیاسی و ایدئولوژیک دارد. این مفهوم به جنگ اطلاعاتی اشاره دارد، درست به مانند جنگی واقعی که البته در مورد انگیزههای این جنگ و جنگ واقعی اختلاف نظر وجود دارد. تعریف دقیق جنگ مجازی به «اقدامهای انجام شده توسط دولت یک کشور و سایر افراد به منظور نفوذ در رایانهها و شبکههای سایر کشورها جهت اقدامهای تخریب و آسیب اشاره دارد که این روش از راه روشهای الکترونیکی صورت میگیرد.» کشورهایی با فناوری و متخصصان عقب مانده از قافلهی جهانی، بازندهی جنگ مجازی هستند. این جنگ میتواند اقتصاد را فلج کند، موجب درگیریهایی در داخل و خارج کشورها گردد و بهرهوری نیروی نظامی را کاهش دهد.
هدف از حملهی سایبری، دستیابی به اطلاعات سایر کشورها، ایجاد وقفه در تجارت و یا ایجاد خدشه در زیر ساختها مانند: «آب، برق، حملونقل و...» به نحوی که هزینههای اقتصادی را افزایش دهند. در 5 سال گذشته میزان حملات سایبری در سطح جهان بسیار افزایش یافته است.
نقطهی شروع برای جنگ مجازی را جنگ «بالکان» میدانند که نیروهای متخاصم سعی در نفوذ به اطلاعات یکدیگر داشتهاند. امروزه رشد شبکههای رایانهای بسیار سریعتر از رشد نرمافزارهای امنیتی مرتبط به آنهاست.
هنوز زیر ساختهای کافی برای جلوگیری از حملات سایبری در سیستمهای رایانهای کشورها تعبیه نشده است. فضای مجازی به یک مکان بالقوه برای جرایمی این چنینی تبدیل شده است. میلیاردها دلار بدون کمترین امنیتی در فضای سایبر روزانه جابهجا میشوند و بخشی از مهمترین اطلاعات دولتی و شخصی بدون کمترین امنیتی در فضای مجازی وجود دارند که خطر حملات سایبر را افزایش میدهند.
برخی حوزهی مجازی را پنجمین حوزه از نبرد میدانند. تحلیلگران نظامی، حوزهی مجازی را به عنوان یک دامنهی جدید در حوزهی جنگ به رسمیت شناختهاند که اهمیت آن در حال حاضر در حال فزونی گرفتن از سایر حوزههاست. درست به مانند ابعاد دیگر درگیری نظامی مانند، زمین، دریا، هوا و فضا.
وجود نداشتن قوانین بینالمللی باعث شده که هر کشوری به خود اجازه دهد تا برضد کشور دیگر وارد جنگ مجازی شود. در حال حاضر کشور ایالات متحده در جهان مرکز فرماندهی فضای مجازی را در پنتاگون راه اندازی کرده است که هدف از ایجاد آن حمله به شبکههای سایر کشورها و دفاع در مقابل حملات مجازی است. همچنین آژانس امنیت اطلاعات و شبکهی اروپا[1] نیز چنین مرکزی است.
در سال 2011م. مجلهی «اکونومیست» نوشت که چین برنامهی ویژهای دارد تا در نبرد اطلاعاتی قرن بیست و یکم، پیروز گردد. همچنین این مجله بیان داشت که سایر کشورها مانند اسراییل، روسیه و کره شمالی برنامهی ویژهای برای جنگ مجازی دارند که در این بین باید گفت که ایران دومین قدرت بزرگ در عرصهی نبرد مجازی است. گویا این جنگ خیلی وقت است که برضد کشور ما شروع شده است. هنوز اخبار مبتنی بر حملهی ویروس «استاکس نت» به تأسیسات اتمی نطنز از سر زبانها نیفتاده بود که خبر مربوط به حملهی ویروس «فلیم»[2] بر صدر اخبار جای گرفت.
در ابتدا بیان شد که این ویروس یک ویروس جاسوسی است اما اکنون با اطلاعات به دست آمده بیان میشود که این ویروس در واقع هدف خرابکاری داشته است. خرابکاری یکی از اهداف جنگ سایبری است. در سال 2012م. «نیویورک تایمز» گزارش داد که اوباما رئیسجمهور ایالات متحده دستور حملهی سایبری به تأسیسات اتمی ایران را صادر کرده است.
انواع تهدیدهای مختلف ناشی از جنگ سایبر
1. جاسوسی و نقض امنیت ملی؛
جاسوسی سایبر به عملی اشاره دارد که به منظور به دست آوردن اسرار (حساس، اختصاصی و یا اطلاعات طبقهبندی شده) از افراد، رقبا، گروهها، دولتها و دشمنان، برای استفادهی نظامی، سیاسی یا اقتصادی با استفاده از روشهای بهرهبرداری غیر قانونی در اینترنت، شبکه، نرمافزار و یا رایانه صورت می گیرد.
2. خرابکاری[3]؛
فعالیتهای نظامی که با استفاده از ماهواره و رایانه برای اختلال در تجهیزات دشمن صورت میپذیرد، خرابکاری نام دارد. زیرساختهای برق، آب، سوخت، ارتباطات، حملونقل و ... ممکن است در جنگ مجازی در معرض خطر باشند. سایر تهدیدها میتواند شامل سرقت اطلاعات کارتهای اعتباری، اختلال در برنامهی قطارها و یا حتی بازار سهام باشد.
3. شبکهی برق.
شبکههای انتقال برق به دلیل وابستگی به فضای مجازی و اینترنت از مهمترین هدفها در جنگ مجازی محسوب میشوند. در سال 2009م. دولت ایالات متحده بیان داشت که دولتهای چین و روسیه قصد داشتند تا با نفوذ نرمافزاری در شبکههای برق در این کشور در آن اختلال ایجاد کنند. از سوی دیگر و در نقطهی مقابل نیز حملات نظامی به شبکههای انتقال برق برای از کار انداختن اینترنت از موارد مورد توجه در جنگ مجازی است.
انگیزههای جنگ سایبر
1. مقاصد نظامی؛
درست مانند جنگ واقعی در اینجا بر خلاف 4 رکن دیگر جنگ که پیشتر بیان داشتیم، این جنگ در سایهی فضای مجازی صورت میپذیرد. در اینجا به یک مرکز فرماندهی جنگ سایبر نیاز است و نیازمند سلاحهایی مجازی و دفاعی هستیم تا جلوی حمله گرفته شود و ما نیز قادر به حملهی متقابل باشیم.
2. اهداف غیر نظامی؛
این امر عبارت از اختلال در سرویس دهندهی وب، سیستمهای اطلاعات سازمانی، سیستمهای سرور، لینکهای ارتباطی، تجهیزات شبکه و رایانههای رومیزی و لپتاپهای خانگی و امور تجاری است که گاهاً برای کسب انگیزههای تجاری رقابتی و یا مالی صورت میپذیرد و گاهی نیز خرابکاری به دلیل صرفاً سرگرمی است.
3. اهداف شخصی.
باید باور کرد که بیش از 90درصد حملات سایبر برای اهداف شخصی صورت میگیرد. بسیاری از حملات برای جلب توجه رسانهها انجام میشود. شرکت (McAfee) میگوید، روزانه با میلیونها جنبه از این نوع حملات سایبر توسط نرمافزارهای امنیتیاش روبهرو میشود.
نمونههایی از جنگ مجازی
- در سال 2006م. در جریان جنگ حزبالله و اسراییل، دولت صهیونیستی اعلام کرد که مورد حملات سایبری سازمان یافته از طرف کشورهای خاورمیانه و روسیه قرار گرفته است.
- در سال 2007م. این بار کشور «استونی» بود که خبر از حملهی سایبری به خود داد. هدف این حمله گویا رسانهها، بانکها و وزارتخانههای کشور استونی بودند که از سوی سروری در روسیه مورد حمله قرار گرفتند.
- در سال 2007م.، تارنمای انتخابات کشور «قزاقستان» در جریان یک حملهی سایبری از کار افتاد.
- در سال 2008م.، سایتهای کشورهای روسیه، گرجستان و آذربایجان در جریان درگیریها در اوستیای جنوبی مورد حملهی هکرها قرار گرفتند.
- در سال 2009م.، حملات گستردهای به بخشهای دولتی، رسانهای و تارنماهای مالی دو کشور ایالات متحده و کره جنوبی صورت پذیرفت. در حالی که همه به راهاندازی حمله از سوی کره شمالی نظر داشتند یک تحقیق نشان داد که با کمال تعجب حمله از یک سرور ناشناخته در بریتانیا بوده است.
- در ماه می 2010م.، در پاسخ به حملهی سایبری هند، تارنماهای سازمان موشکی هند، بنیاد ملی علوم هند، دفتر چندین حزب و ... مورد حملهی هکرهای پاکستانی قرار گرفتند.
- در سپتامبر 2010م.، تأسیسات اتمی کشورمان توسط ویروس استاکس نت مورد هجوم قرار گرفت. این ویروس یکی از پیشرفتهترین ویروسهای رایانهای بود و برگ جدیدی را در مبارزههای سایبری گشود.
- در سال 2010م. دوباره دولت انگلیس اعلام کرد که در هر ماه، هدف بیش از 1000 حملهی سایبری قرار میگیرد.
- در ژوئیهی 2011م. تارنمای شرکت ارتباطاتی (SK) کره جنوبی هک شد و اطلاعات شماره تلفن، پستهای الکترونیک و آدرس منزل 35 میلیون نفر دزدیده شد.
- در اکتبر 2011م.، دولت آمریکا پذیرفت که کنترل هواپیمای جاسوسی خود را در یک حملهی سایبری از سوی ایران از دست داده است.
- در سال 2012م. بیان شد که هند اطلاعات کمیسیون دوجانبهی اقتصادی بین چین و آمریکا را هک کرده است. گویا اطلاعات هک شده شامل تبادلات پستهای الکترونیک بین اعضای کمیسیون دوجانبه بوده است.
مهمترین مسئله در این بین، این است که حملات سایبری برای مهاجم ارزان تمام شده ولی دفاع در برابر این حملات بسیار گران تمام میشود.
تلاشها برای پیشگیری
شاید اولین سازمان بینالمللی سازمان همکاریهای شانگهای باشد که جنگ مجازی را به عنوان عامل مخرب برای اخلاق، معنویت و فرهنگ از سوی مهاجمان تعریف کرده است. در سپتامبر 2011م. کشورهای عضو پیشنهاد تدوین شاخصهای بینالمللی برای یک سند جامع امنیت اطلاعاتی را به دبیر کل سازمان ملل ارائه دادند. این طرح از سوی کشورهای غربی حمایت نگردید. رویکرد کشورهای غربی بیشتر بر جنبههای اقتصادی متمرکز بود.
در حال حاضر پروژهای توسط دکتر (Alexander Merezhko) استاد حقوق بینالملل در حال تدوین برای ارائه به سازمان ملل است. طبق این سند جنگ مجازی به معنای استفاده از اینترنت و فناوریهای وابسته به آن توسط یک دولت، برضد منافع اقتصادی، سیاسی، فناوری و اطلاعاتی یک حاکمیت دیگر است. وی بیان میدارد که اینترنت میراث مشترک بشری است و باید از جنبههای نظامی مصون بماند.
جنگ در فضای مجازی تا حد زیادی به ضعف سیستم دفاعی مورد حمله قرار گرفته بستگی دارد. این جنگ ابهامهایی همچنین در مورد شخص حمله کننده دارد که به واقع چه کسی حمله را آغاز میکند. همانگونه که شبکههای رایانهای به عنوان مهمترین عامل برای قدرت اقتصادی و حتی نظامی کشورها تبدیل شدهاند، همچنین آنها به مأمنی برای تهدیدهای بالقوه نیز تبدیل شدهاند. از طرفی فضای مجازی میتواند به عنوان یک کمک برای حملات نظامی فیزیکی در نظر گرفته شود.
مشکل بزرگ این است که شبکهها به هم متصل هستند. اگر یک رایانهی خانگی هم در یک کشور سیستم دفاعی ضعیفی داشته باشد، ممکن است از راه این رایانه بتوان به سایر رایانههای آن کشور هم دسترسی پیدا کرد. امروزه میزان استفاده از رایانههای شخصی با سرعت زیادی در حال پیشرفت است. در جنگ واقعی همه چیز قابل پیشبینی است. میزان خسارتی که یک بمب میتواند وارد کند و خسارتهای احتمالی مالی و جانی، اما در جنگ مجازی هیچ خسارتی قابل پیشبینی نیست.(*)
پینوشتها:
[1] -European Network and Information Security Agency
[2] -flame
[3] -Sabotage
منابع:
1. Russia Toda, 26 Jan. 2012, "US Launched Cyber Attacks on Other Nations," https://rt.com/usa/news/us-attacks-cyber-war-615/
2. Pentagon Bill To Fix Cyber Attacks: $100M. CBS News. Retrieved on 2011-11-08.
3. Gorman, Siobhan. (2010-06-04) WSJ: U.S. Backs Talks on Cyber Warfare. Online.wsj.com. Retrieved on 2011-11-08.
4. a b Clarke, Richard A. Cyber War, HarperCollins (2010) برچسبها: صبريم و چنان حوصله از سر نرويم راهي است كه جز به پاي باور نرويم
گر جاده همه سنگ نمي لغزد پاي زيرا كه به غير از ره رهبر نرويم
*****
جز راه ولي هر آنچه ره بيراه است از دامن او نمي كشد عاشق دست
مهر به ولي نمي رود از دل ما عشقي است كه بوده در دل از روز الست
*****
اي منحرف از طريق توحيد مرو با سرو نشين و در پي بيد مرو
بازيچه ي بازيگر ايام مشو گر فتنه پي فريب خنديد مرو برچسبها: هستي بلند قامت و پيري قلندري از هر چه من نكو بنويسم نكوتري
پايان فصل زردي و آغاز وصل سبز اي بهترين بهار كه با نام رهبري
تنها تويي كه بعد امام آن بزرگ مرد بر ما كه سر سپرده به عشقيم سروري
با مدّعي بگو كه چه انديشه مي كند؟ وقتي شبيه حيدر و نور پيمبري
اي نايب امام زمان (عج)، عاشق امام! ما تشنگان آب بقا، تو سكندري
ناباوران كه نفي كمال تو مي كنند هستند گمرهان و ندارند باوري برچسبها: با رهبري هر آنكه ستيزد حرامي است اين رهبري كه آينه ي نيك نامي است
جيغ بنفش آن ور آبي سياه شد زيرا كه دادِ او همه از روي خامي است
خار و خس است آنكه ولي را مدد نكرد يعني كه نوكر است و گداي غلامي است
بعد از امام مخلص سيد علي شديم عرض ارادتي است اگر هم كلامي است
باشد حرام لقمه و از نسل اشقياست ضد علي كه نام ندارد حرامي است برچسبها: مداحي شيعيان بحريني در وصف رهبر انقلاب
متن عربي مداحي: انّ حبي و ولائي لعلي الخامنائي انّ من عاد، معاد الحق و الآل فسابقي في انتمائي و سابقي عند لائي رافضاً اعدائه و المبغض الضالّ لا تكن بال عن هدي الله فتزداد ضلالة و استعل آل وهم النور الّذي منه تلألأ فخذ من كبدي ولائي الابدي و خذ قلبي و خذ روحي و احشائي سيبقي سيّدي أيا فجر غدي! فعرش لك و استل قلبي، مولاي! اهواك نوراً من الله آتي اهواك طهراً لروحي و ذاتي اهواك شمساً منير حياتي اهواك اهواك حتي مماتي
ترجمه فارسي مداحي: علي خامنه اي عشق من است دشمنش، دشمن حق و اهل بيت (ع) است با او خواهم ماند وفادار به او خواهم ماند دشمنم با دشمنانش و كينه توزان گمراه نگران نباش از هدايت خدا، كه اين نگراني سبب گمراهي است منزلت اهل بيت را عالي بدان، كه آنها تلالوء نور خدايند مرا قطعه قطعه كنيد، ولايتم تا ابد خواهد بود او همچنان مولاي من خواهد بود اي سپيده فرداي من! مولاي من! قلبم قلمرو توست دوستت دارم، اي نور خدايي! دوستت دارم، اي مايه پاكي روح و ذات من! دوستت دارم، خورشيد روشني بخش زندگي ام! دوستت دارم، دوستت دارم، تا زنده ام!
برچسبها: عوامل براندازي در جنگ نرم كدام اند؟ تاريخ : 1391/08/15 اثري از : علي خضريان؛ كارشناس مسائل سياسي در كنار بروز تحولات ارزشي، به قدرت رسيدن يك جريان تجديدنظرطلب فكري و سياسي با استفاده از ساختار حاكم، وجود بستر و ساختار طبيعي فرآيند تغيير و گردش قدرت همچون انتخابات از جمله عوامل عمده ي براندازي در جنگ نرم هستند.
جنگ نرم به دنبال ايجاد تغييرات در درون جامعه ي هدف است و مهم ترين اتفاق در اين راستا به عنوان پايه ي اين تغيير، تحولات ارزشي در يك جامعه مي باشد.
هر جامعه اي با سيستمي ارزشي و يا به تعبيري ديگر با نظامي از ارزش ها روبه روست كه در آن، ارزش ها در عرض همديگر نيستند و بعضي ارزش ها در سلسله مراتب ارزشي جامعه در جايگاهي بالاتر قرار دارند و بعضي ارزش ها نسبت به آن ها ارزش هاي ضعيف تري به حساب مي آيند.
بنابراين ساختارهاي اجتماعي ترجمه ي آن ارزش هاي بنيادي هستند و تعريف ارزش هاي نوع دوم در سايه ي ارز ش هاي مادر به وجود مي آيند و بايد اين نكته را متذكر شد كه اگر بخواهد در جامعه اي تحولات ارزشي صورت بپذيرد، مي بايست سلسله مراتب و نظام ارزشي آن جامعه تغيير كند و ارزش مادر در آن جامعه جابه جا شود و دقيقاً در چنين وضعيتي است كه تحولات ارزشي حاصل خواهد شد.
حال اگر براندازي و يا تغيير ساختارهايي كه بخواهد صورت بگيرد و انجام شود، از جنس براندازي هاي نرم يا بدون خشونتِ با استفاده از ساختار باشد، قطع يقين در كنار بروز تحولات ارزشي، متغيرها و عناصر ديگري نيز مي بايست براي ايجاد چنين تغييراتي حاصل گردد.
دومين عنصري كه پس از وقوع تحولات ارزشي در جامعه زمينه ي براندازي نرم را فراهم مي كند به قدرت رسيدن يك جريان تجديدنظرطلب فكري و سياسي است كه در مجموع، زمينه ي براندازي هاي نرم را با استفاده از ساختار حاكم فراهم مي كند.
سؤال اساسي اينجاست كه جريان تجديدنظرطلب چه جرياني است؟ خيلي واضح است كه اين جريان از يك طرف با اپوزيسيون و از طرفي ديگر، با جريان اصلاحات و يا اصلاح طلب هر 3 در مفهوم تغيير مشترك اند، چرا كه هر 3 به دنبال ايجاد تغيير هستند، اما تفاوت جريان تجديدنظر با جريان اپوزيسيون و يا اصلاح طلب در چيست؟ پاسخ به اين سؤال، ضمن آنكه توانايي شناخت بهتر تجزيه طلبان را براي مقابله با براندازي نرم فراهم خواهد كرد، باعث خواهد شد تا برخي افراد، گروه ها و جريان هايي كه رويكردشان ايجاد تغيير مي باشد و نه براندازي قابليت شناسايي بهتري پيدا كنند.
يكي از تفاوت هاي اساسي در جريان تجديدنظرطلب و اصلاح طلب در اين است كه تجديدنظرطلب ها به دنبال تغييرات بنيادي در نظام ارزش ها و آرمان ها هستند، اما اصلاح طلبان مي گويند ما آرمان ها را قبول داريم، دنبال تغيير در روش ها، سياست ها، فرآيند ها و آدم ها هستيم؛ اما دقيقاً تجديد نظرطلب ها در همين نقطه با جريان اپوزيسيون اشتراكاتي دارند، به اين معنا كه هر دو به دنبال تغييرات ساختاري بنيادي در نظام ارزش ها و آرمان ها هستند.
حال سؤالي كه بايد به آن پاسخ داد اين است كه پس چه تفاوتي ميان دو جريان اپوزيسيون و تجديدنظرطلب وجود دارد؟ پاسخ اين است كه جريان اپوزيسيون، شناسنامه دار و شناخته شده است و از ابتدا، مرزهايش را با مناسبات و ساختارهاي نظام سياسي حاكم، شفاف و روشن كرده است و دقيقاً به همين دليل است كه امكان ورود به ساختار براي تغيير درون آن را ندارد؛ اما جريان تجديدنظرطلب، كه ماهيتاً به دنبال تغيير ساختار است، شناخته شده و يا به معناي اپوزيسيون، شناسنامه دار نيست. به همين دليل، امكان ورود به عرصه ي قدرت و تغيير قدرت از درون ساختار قدرت برايش كاملاً فراهم است.
اين نكته باعث مي گردد كه جريان تجديدنظرطلب، با نفوذ به داخل ساختار و با گرفتن ژست هاي اصلاح طلبانه و با دادن شعارهاي اصلاح طلبي، كه ماهيتي اپوزيسيوني دارد، زمينه ساز براندازي نرم شود.
بنابراين پيچيده ترين مواجهه ي قدرت ها و ساختارهاي قدرت، مناسبات حاكم و يا نظام هاي سياسي با جريان هاي تجديد نظر طلب است؛ چرا كه از يك طرف شعارهاي اصلاح طلبانه مي دهند و از يك طرف ميل به اپوزيسيون دارند. نه اپوزيسيون هستند كه كاملاً شناخته شده، مرزها را مشخص كنند و نه اصلاح طلب هستند كه ميدان عمل و كار را برايشان فراهم كنند.
عنصر سومي كه براي براندازي نرم مورد نياز مي باشد، وجود بسترهاي طبيعي است؛ چرا كه اگر گروه و يا جرياني به دنبال تغيير در ساختارهاي حاكم باشد، به بسترهاي طبيعي همچون آزادي، با اشكال مختلفش (آزادي مطبوعاتي، آزادي بيان، آزادي رسانه اي) و فرآيند تغيير قدرت، يعني انتخابات، نيازمند است. اين مهم حكايت از آن دارد كه براندازي هاي بدون خشونت با استفاده از ساختار در جوامعي انجام مي شود كه از حداقل آزادي ها برخوردارند و فرآيند گردش قدرت در آن ها به صورت انتخابات وجود دارد و از همين روست كه نظام جمهوري اسلامي استعداد اين نوع براندازي ها را دارا مي باشد، چرا كه فرآيند گردش قدرت در آن وجود دارد و دشمن به دنبال تحقق تغييرات اساسي در نظام ارزش ها از يك سو و به قدرت رساندن جريان تجديدنظرطلب در ظاهر اصلاح طلبان از سوي ديگر مي باشد.
حال بايد ديد نمونه ي كلاسيك تئوري مذكور كجاست؟ و اين مفهوم سازي در كدام نمونه ي كلاسيك وجود دارد؟
پاسخ اين است كه نمونه ي آن نظام سياسي شوروي سابق است. كشور شوروي، با همه ي مشكلاتش، تا سال 1985 ميلادي به عنوان يكي از قطب هاي اصلي جهان حضور داشت؛ مشكلاتي كه بعد از سال 1985 نيز همچون گذشته با آن درگير بوده است، اما در اين سال تغييراتي در اين جامعه رخ مي دهد كه منجر به رخدادهاي خاصي مي گردد و آن اينكه «ميخائيل گورباچف» به عنوان رأس هيئت رئيسه ي حزب كمونيست و سپس رهبر اتحاديه ي جماهير شوروي انتخاب مي گردد.
پيچيده ترين مواجهه ي قدرت ها و ساختارهاي قدرت، مناسبات حاكم و يا نظام هاي سياسي با جريان هاي تجديد نظر طلب است؛ چرا كه از يك طرف شعارهاي اصلاح طلبانه مي دهند و از يك طرف ميل به اپوزيسيون دارند. نه اپوزيسيون هستند كه كاملاً شناخته شده، مرزها را مشخص كنند و نه اصلاح طلب هستند كه ميدان عمل و كار را برايشان فراهم كنند.
«پروستاريكا» شعار اصلاحات در شوروي است، اما با گذشت زمان مشخص مي گردد كه در ماهيت «گورباچف» تمايل و يا اعتقاد چنداني به ماركسيست وجود ندارد. اين مسئله آنجايي رخ مي نمايد كه وي سال هاي بعد به وضوح مواضع خود را روشن مي سازد و مي گويد كه ما (گورباچف) و آمريكايي ها در يك چيز مشترك بوديم، هر دوي ما از كمونيسم متنفر بوديم!
در همين زمان، وقتي شوروي درهاي جامعه را به سمت اروپا و آمريكا و در يك كلام دنياي غرب باز مي كند، در واقع آن واگرايي از ارزش هاي كمونيستي و هم گرايي نسبت به ارزش هاي ليبراليستي در جامعه صورت مي گيرد، چرا كه سران اين كشور پيش از اين گفته بودند كه بهترين ارزش و مناسبات ارزشي در شوروي كمونيستي است. وقتي درها باز مي شود و اجتماع، به دليل عدم شناخت دقيق از واقعيت هاي موجود در اروپاي غربي و آمريكا، صرفاً رفاه و پيشرفت هاي اقتصادي را مي بيند و جامعه مقهور آن ارزش هاي رقيب مي شود و نسبت به ارزش هاي خودش دچار واگرايي و نسبت به ارزش هاي رقيب دچار هم گرايي مي شود.
از اين رخداد يك عطش و تشنگي براي غربي شدن در جامعه ي روسيه و شوروي سابق حاصل مي شود و زماني كه هر 3 عنصر در شوروي سابق به وجود مي آيد، يك امپراتوري، بدون حتي شليك يك گلوله، دچار فروپاشي مي شود. اما نكته ي جالب اينجاست كه پس از گذشت بيش از 2 دهه از سقوط شوروي، مشكلات اين جامعه، كه از جنس مشكلات سال 1985 است، همچنان پابرجاست و آن چيزي كه ديگر اثري از آن نيست حضور كشوري ابرقدرت در صحنه ي جغرافياي سياسي به نام «شوروي» است كه صحنه ي بين الملل را به نفع رقيب آمريكايي اش ترك كرده است.(*) برچسبها: برچسبها: تاریخچه تشكیل بسیج
بسیج یك حركت اجتماعی است كه در هر جامعه ای با توجه به فرهنگ آن جامعه و به اشكال مختلفی در اثر شرایط خاص بوجود می آید . حتی در دوران صدر اسلام نیز به هنگام حمله كفار و منافقین علیه مسلمانان زمانی كه فرمان تشكیل نیروی مبارز علیه آنها داده می شود مسلمانان داوطلبانه در مساجد گردهم می آمدند تا توان خود را از نظر نیروی انسانی و تجهیزات نظامی برای مقابله با دشمنان اسلام بسیج كنند . امام خمینی (ره) در این رابطه چنین می فرمایند : « قضیه بسیج ، همان مساله ای است كه در صدر اسلام بوده است این مساله جدید نیست ، در اسلام سابقه داشته است و چون مقصد ما اسلام است ، باید هر جوانی یك نیرو باشد برای دفاع از اسلام و همه مردم و هر كسی در هر شغلی كه هست مهیا باشد برای جلوگیری از كفر و هجوم بیگانگان » . ( پرتو خورشید ، مركز مطالعات ) در طول تاریخ اسلام و ایران همواره دشمنان سعی كرده اند به اشكال مختلف از پیشرفت و ترقی مسلمانان جلوگیری كنند . انقلاب اسلامی ایران كه الهام گرفته از اسلام ناب محمدی (ص) بوده از نخستین روزهای پیروزی با توطئه های گسترده و سازمان یافته دشمنان اسلام روبرو گردید . عظمت اهداف انقلاب و گستردگی توطئه های دشمنان ، ایجاب می كرد كه برای حفظ و سیانت از انقلاب اسلامی و ارزشها و اهداف آن در برابر شبیخون ابرقدرتها دفاع كند بنابراین بعد از پیروزی انقلاب اسلامی را درون اقشار میلیونی به طور خودجوش ، حركتی در جهت حفظ و حراست دست آوردهای انقلاب و پیروزی بزرگی كه نصیب امت اسلامی شده بود ، بوجود آمد . و بنابراین بسیج در دو مرحله شكل گرفت .
تشكیل بسیج پس از پیروزی انقلاب اسلامی
در این رابطه پیدایش بسیج در دو مرحله قابل توجه است : 1- بعد از پیروزی انقلاب اسلامی شاهد حركتی فرهنگی بودیم كه به واقع درجهت حفظ دستاوردهای انقلاب اسلامی مان به شمار می آید و در این مسیر شاهد تشكیل ارگانها و هسته های انقلابی نظیر سپاه ، كمیته های انقلاب و غیره بودیم كه نقش مردم در این حركت و تلاش چشمگیر و موثر بود به نظر می رسد بعد از رشد این نهادها مردم به این فكر می افتند كه بایستی جهت كسب آمادگی در مقابله با دشمنان انقلاب آموزشهای رزم نظامی را ببینند و طبیعتا حركتی به نام بسیج در پایگاه ها و مساجد بوجود می آید كه آموزشهایی هم داده می شود.. 2- مرحله دوم مصادف است با تصرف جاسوسخانه آمریكا كه با اشغال این لانه فساد توسط دانشجویان مسلمان پیرو خط امام شیطان بزرگ برای نجات خود از وضعیت موجود به توطئه هایی علیه جمهوری اسلامی دست زد ، از جمله حمله نظامی به طبس ، غافل از اینكه شن ها مامور الهی شده و این توطئه را خنثی كردند یا مثلا حصر اقتصادی كه این توطئه هم خود عاملی شد برای حركت هرچه بیشتر مردم در جهت خودكفایی جمهوری اسلامی ایران ، ترور شخصیت های اسلامی ، كودتا و حركتهای مذبوحانه گروهكهای چپ و راست ، « الحمد الله الذی حعل اعداءنا من الحمقا » ؛ خدا را شكر كه دشمنان ما را از احمق ها قرار داد و از حماقت آنها همین بس كه سنت « لا یتغیر الهی اینست كه صالحان و شایستگان وارثین اصلی زمین هستند ولی آنها غافلانه هر لحظه در پی تدارك حیله جدیدی بوده و هستند و امام همیشه در جهادمان با دید وسیع و پیامبرگونه شان بخوبی دریافته بودند كه شیطان بزرگ بیكار نمی نشیند لذا در 5 آذرماه 1358 تشكیل ارتش 20 میلیونی را صادر فرمودند . در این فرمان حركتهایی را كه به نام بسیج در جامعه مطرح بود تسریع نموده و انسجام بخشیدند و از آن تاریخ بود كه مسوولین به این فكر افتادند كه سازمانی به نیروهای موجود در جامعه بدهند و در پی فرمان امام امت ، زن و مرد ، پیر و جوان از نوجوان 12 ساله تا پیر 70 ساله عاشقانه فرمان رهبرشان را لبیك گفتند
تعریف بسیج
بسیج به لحاظ لغوی به معنای سامان و اسباب ساز و سازمان جنگ : عزم و اراده ، آماده سفر شدن و آماده ساختن نیروهای نظامی یك كشور برای جنگ می باشد . ( دهخدا ، 1372 ) به نظر ما بسیج یك حركت منظم و سارمان یافته اجتماعی است كه با توجه به فرهنگ هر جامعه و به اشكال مختلفی در اثر شرایط خاصی مانند جنگ ، حوادث غیر مترقبه و حتی در زمان صلح و آرامش به صورت آماده باش بوجود می آید . در جامعه ما نیز بسیج یك نهاد اجتماعی است . همانند خانواده كه به صورت عضوی از ساخت و نظام اجتماعی جامعه است به شمار می آید ، نهادی كه با هدف پاسداری از ارزشها و آرمانهای انقلاب اسلامی بوجود آمده است و انحلال آن جز در صورت انحلال جامعه اسلامی قابل تصور نیست . در اساسنامه بسیج مستضعفین ، بسیج را به این صورت تعریف كرده اند : « بسیج نهادی است تحت فرماندهی مقام معظم رهبری كه هدف آن نگهبانی از انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن و جهاد در راه خدا و گسترش حاكمیت قانون خدا در جهان طبق قوانین جمهوری اسلامی ایران و تقویت كامل بنیه دفاعی از طریق همكاری با سایر نیروهای مسلح و همچنین كمك به مردم هنگام بروز بلا و حوادث غیر مترقبه می باشد . » ( سپاه از دید قانون 1362 )
هدف از تشكیل بسیج
آرمان والا و ایده بلند و هدف عالی انقلاب اسلامی ما را چنین می سزد كه از چار چوب مرزهای ایران بگذرد و دروازه های ملل محروم و توده های مظلوم و مستضعف جهان را بگشاید و پیام آرامش بخش و رسالت انسانی و رهائی بخش خویش را بگوش جان آنها برساند و زمینه های حكومت عدل الهی و جهانی امام عصر (عجل الله فرجه) را آماده سازد . و از این روی ، بسیج تمامی نیروهای فعال و آمادگی جهت تحقق این آرمان ارزنده انسانی ، امری ضروری و طبیعی به نظر می آید . و از اینجا بود كه امام خمینی (ره) این قلب تپنده انقلاب و پیام آور آزادی و كرامت و هویت اسلامی و انسانی این قرن جهت مبارزه همه جانبه با آمریكای جهانخوار كه هر روز برای گسترش تجاوزات و سبعیت خویش ، چنگ و دندان نشان می دهد و در رویارویی با همه ابرقدرتهای تجاوزگر و تیز ، رشد انقلابی نهضت اسلامیمان روز 5/8/58 را بسیج عمومی اعلام فرمودند و هدف از تشكیل بسیج را گفتند كه « مملكت اسلامی باید همه اش نظامی باشد و تعلیمات نظامی داشته باشد » و در حالت كلی می توان گفت كه هدف از تشكیل بسیج را قرآن بیان نموده و در سوره توبه آیه 40 می فرماید: « انفروا خفاقا و ثقالا و جاهدوا باموالكم و انفسكم فی سبیل الله ذلكم خیر لكم ان كنتم تعلمون » ؛ با كیفیت مختلف حركت كنید و كوچ كنید در حالیكه با بار سبك هستید . مجهز باشید و جهاد كنید با مال و جانتان در راه خدا ، و یكی دیگر از هدف تشكیل بسیج را بازوی ولایت فقیه دانسته و تك تك اعضای بسیج را سلول های بافت ولایت فقیه می دانیم . بهر حال هدف از تشكیل بسیج را جذب آموزش ، سازماندهی نیروهای مردمی دانسته و اصلی ترین مساله بسیج ، بكارگیری نیروهای مردمی در ماموریتهای محوله با توجه شرایط سنی بسیجیان اعم از دانش آموزی ، دانشجویی ، كارگری ، كارمندی ، عشایر و غیره می باشد تشكیلات بسیج به علت ساخت مردمی از یك طرف و گستردگی آن از طرف دیگر باید طوری تنظیم شود كه هم در زمان صلح و هم در زمان جنگ بتواند كارآیی لازم را داشته باشد .
اهمیت و ضرورت تشكیل بسیج
دفاع از مقدسات و ایدئولوژی اسلام ایجاب می كند كه در مقابل خطراتی كه آن را تهدید می كند به گونه ای منطقی و شیوه ای صحیح با آن خطر برخورد كرد . امام خمینی (ره) در مورد اهمیت و ضرورت تشكیل بسیج فرمودند : « دفاع از اسلام و كشورهای اسلامی امری است كه در مواقع خطر ، تكلیف شرعی و الهی و ملی است و برتمام قشرها و گروهها واجب است » . همچنین اصل پیشگیری ایجاب می كند كه امت اسلامی برای مقابله با هر گونه خطر احتمالی از سوی دشمنان اسلام در آماده باش كامل بسر برده و آمادگی دفاعی برای هرگونه خطری كه اسلام را به مخاطره افكند را داشته باشند . فرمان صریح قرآن كریم در آیه شریفه « واعدوا لهم ما استطعتم من قوه » كه برای ترسانیدن دشمنان خدا و اسلام و امت اسلامی آمده است دال بر صحت این ادعا می باشد . از اینروست كه می بینیم در سفارشات اولیای اسلام نیز بر آماده بودن برای خطرات احتمالی بسیار تاكید شده است و از مسلمانان خواسته اند كه درهنگام خواب وصیت نامه و شمشیر را در زیر سر قرار بدهند و این نیست جز فرمان آماده باش برای لقاء الله و همچنین برای دفاع از دین خدا ، لذا سلاله نبوت ، رهبر راحل انقلاب اسلامی در این مورد خطاب به امت اسلامی فرموده اند : « مملكت اسلامی باید همه اش نظامی باشد و تعلیمات نظامی داشته باشد یكی از ابواب فقه باب رمی است . باب تیراندازی است ، آنوقت تیراندازی بوده حالا هم تیراندازی هست به یك طور دیگری » در اسلام با اینكه رهان ، یعنی یك چیزی را بگذارند برای چیزی كه نظیر قمار بازی می شود حرام است برای تیراندازی حرام نیست ، برای اسب دوانی حرام نیست . سبق و رمایه یكی از مسائل فقه است برای اینكه همه افراد مستحب است كه سواری یاد بگیرند . حالا اتومبیل سواری و رانندگی را یاد بگیرند . و برای همه است كه تیراندازی را یاد بگیرند ، فنون جنگی را یاد بگیرند . باید ملت ما جوانهایشان مجهز باشند به همین جهاز و علاوه بر جهاز دینی و ایمانی كه دارند مجهز به جهازهای مادی و اسلامی هم باشند و یاد گرفته باشند . اینطور نباشد كه یك تفنگی كه دستشان آمد ندانند كه با آن چه كنند . باید یاد بگیرند و یاد بدهند . جوانها را یادشان بدهید همه جا . حضرت امام اضافه می كنند كه باید اینطور شود كه یك مملكتی بعد از چند سالی كه 20 میلیون جوان دارد 20میلیون تفنگدار داشته باشد و 20میلیون ارتشی داشته باشد » .( پیام انقلاب شماره 72 )
اهمیت و ضرورت تشكیل بسیج در جمهوری اسلامی ایران
بعد از تسخیر انقلابی لانه جاسوسی آمریكا انتظار آن می رفت كه از سوی دشمن شماره یك یعنی آمریكای جهانخوار توطئه ها و تحریكها بر ضد این كشور انقلابی شدت یافته و با گسترش آنها زمینه را برای دخالت نظامی آماده نماید ، تا با حمله مسلحانه به ایران و انقلاب اسلامی ، رژیم مردمی جمهوری اسلامی را از پای در آورد ، و حاكمیت طاغوت را دوباره برقرار سازد . بنابراین مشخص بود كه در این جنگ جدید امت اسلام نمی تواند فقط و فقط از مشت خویش استفاده كرده و به دفاع برخیزد بلكه ضرورت مسلح شدن و آموزش نظامی دیدن برای همه مشخص بود و احساس می شد كه اگر همه مردم وارد صحنه نشوند و با كیفیت و طرز كار سلاحها آشنایی نداشته باشند نمی توانند این سلاح ها را علیه شیطان بزرگ بكار گیرند . از اینرو تشكیل بسیج در تمام قشرها ( دانش اموزی ، دانشجویی ، كامند، كارگری ، عشایری و ... ) به شكل وسیعی صورت گرفت و امام امت فرمان تاریخی تشكیل بسیج عمومی را صادر و در رابطه با ضرورت آن چنین فرمودند : « الان در راس همه مسائل اسلامی ما قضیه مواجهه با آمریكاست . باید تمام تجهیزات ما بطرف این دشمن باشد. مبادا یك وقتی یك تبلیغات سویی بشود و نظرهای ما تشتت پیدا بكند و افكارمان افكار مختلف بشود ... باید الان همه افكار ها یك چیز باشد . چطور در ان وقتی كه ما مواجه با این قدرت شیطانی داخلی بودیم هیچ دیگر تشتتی در كار نبود . همه با هم یك فكر داشتید و الله اكبر می گفتید و مقابله با یك چنین قدرتی می كردید شما الان می دانید كه مقابله ما با یك قدرتی است كه قدرتش صدها برابر زیادتر از آن قدرت قبلی است . شما امروز یك چنین حالی دارید و مملكتمان یك چنین حالی دارد . مملكت شما الان یك حالی دارد كه اگر دیر بجنبیم برای همیشه تا آخر از بین رفته ایم . همه باید یكصدا باشند .سرو صدای امروز حفظ مقابله با آمریكاست ... باید همه قوایمان را مجتمع كنیم برای نجات دادن این كشور باید اگر مسائلی برایمان پیش بیاید هرچه هم سخت باشد تحمل كنیم . باز هم من تكرار می كنم كه بدانید شما با یك قدرتی مواجه هستید كه اگر غفلت بشود مملكتتان از بین می رود ، غفلت نباید بكیند غفلت نكردن به این است كه همه قوا را و هرچه فریاد دارید بر سر آمریكا بكشید ، هرچه تظاهرات بر ضد آمریكا بكنید قوای خودتان را مجهز بكیند و تعلیمات پیدا كنید و به دوستانتان تعلیم بدهید » ، كه امام (ره) دقیقا با فرمایشات پیامبرگونه خود ضرورت تشكیل بسیج را ترسیم نمودند برچسبها:
ویژگی های رهبراززبان آیت الله مصباح یزدی اگر همه نعمتهاي مادي را در يك كفه بگذاريم و نعمت مقام معظم رهبري را در كفه ديگر، ارزش و نفع وجود شخص ايشان بهعنوان يك نعمت براي فرد فرد ما، نه براي كل جامعه, از مجموع نعمتهاي مادي كه خدا به هر فردي ميدهد بيشتر است. به نقل از پايگاه اطلاع رساني آيتالله محمد تقي مصباح يزدي، متن كامل مصاحبه آيتاللهمصباحيزدي با نشريه پرتو كه پيش از سفر مقام معظم رهبري به قم در خصوص ويژگيها وليامر مسلمين جهان انجام شده بود، به شرح زير است:
برچسبها: برچسبها: نگاهی گذرا به زندگینامهی حضرت آيتاللهالعظمی سيد علی حسینی خامنهایرهبر انقلاب اسلامی ایران
![]() خانهاى كه خانوادهی سيد جواد در آن زندگى مىكردند در یكی از محلههای فقیرنشین مشهد بود: «منزل پدرى من كه در آن متولد شدهام، تا چهار پنج سالگى من، يك خانهی ۶۰ ـ ۷۰ مترى در محلهی فقيرنشين مشهد بود كه فقط يك اتاق داشت و يك زيرزمين تاريك و خفهاى! هنگامى كه براى پدرم ميهمان مىآمد -و معمولاً پدر بنا بر اين كه روحانى و محل مراجعه مردم بود، ميهمان داشت- همهی ما بايد به زيرزمين مىرفتيم تا مهمان برود. بعد عدهاى كه به پدر ارادتى داشتند، زمين كوچكى را كنار اين منزل خريده به آن اضافه كردند و ما داراى سه اتاق شديم.»
رهبر انقلاب از دوران كودكى در خانوادهاى فقير اما روحانى پرورش يافتند و از چهار سالگى به همراه برادر بزرگشان سيد محمد برای یادگیری الفبا و قرآن مجید، به مكتبخانه رفتند و پس از آن در مدرسهی تازهتأسيس اسلامى «دارالتعليم ديانتى» ثبت نام كردند و دوران تحصيل ابتدايى را در آن مدرسه گذراندند. ![]() ![]() سیدعلی از دوازده سالگی و با رفتن به مدرسهی علمیهی سلیمانخان و سپس نواب مشهد، پس از آموختن مقدمات علوم حوزوی، فراگیری دروس سطح همچون معالم، قوانین، شرح لمعه، رسائل، مكاسب و كفایه را از اساتیدی همچون حضرات آیات میرزا احمد مدرس یزدی، حاج شیخ هاشم قزوینی و سید جلیل حسینی سیستانی ادامه داد. اما آن استادی كه سیدعلی نوجوان از او استفادههای فراوانی در دروس سطح برد، كسی جز پدرش نبود؛ یعنی مرحوم آیتالله سید جواد خامنهای كه از آیات عظامی همچون نائینی و آقا سید ابوالحسن اصفهانی اجازهی اجتهاد داشت. ![]() ![]() شانزده سالگی سنی بود كه آقاسیدعلی حضور در درس خارج فقه آیتاللهالعظمی سید محمدهادی میلانی را آغاز كرد. ایشان همزمان در جلسات مرحوم حاج میرزاجوادآقا تهرانی نیز شركت میكرد. مباحث این جلسات بیشتر به نقد و رد كتاب فلسفهی منظومهی ملاهادی سبزواری میگذشت. علاوه بر این و به دلیل علاقهی آقاسیدعلی به فلسفه و به سبب جوّ ضد فلسفهی آن روزهای مشهد، او ناگزیر بود كه در درس مرحوم آقا شیخ رضا ایسی- از اساتید فلسفهی مورد وثوق حضرت آیتالله میلانی- به صورت پنهانی و خصوصی شركت كند. ![]() هجدهمین سال زندگیِ آقاسیدعلی مقارن شد با عزم او برای حضور در نجف اشرف به قصد زیارت حرم امیرالمؤمنین علیهالسلام و درك كردن محضر و دروس بزرگان نجف. سیدعلی پس از حضوری كوتاه در این حوزه، درس اساتیدی همچون آیتالله العظمی سید محسن حكیم را بیشتر پسندید و تصمیم گرفت كه اگر پدرشان اجازه داد، در نجف بماند و به درس آن اساتید برود. به پدر نامه نوشت و از او برای ماندن و ادامهی تحصیل در نجف اجازه خواست. پاسخ منفی شنید و لذا به امر پدر به مشهد بازگشت. ![]() پس از برگشتن به مشهد و ادامهی ارتباط با طلابی كه از قم برای زیارت حضرت علی بن موسیالرضا علیهالسلام میآمدند، سید جوان مصمم شد برای رفتن به حوزهی قم. در آن هنگام هدایت حوزهی قم را آیتاللهالعظمی بروجردی زعامت میكرد و این حوزه به سوی شكوفایی و مركزیت علمی میرفت. پدر آقاسیدعلی اما كه راهنما و مشاور اصلی او بود، با ترك مشهد موافقت نكرد و این مخالفت ادامه یافت تا یك سال بعد. ![]() با شروع سال تحصیلی جدید حوزه، آقا سیدجواد خامنهای رضایت داد كه فرزند فاضلش به قم هجرت كند. آقاسیدعلی به قم رفت و در مدرسهی علمیهی حجتیه مستقر شد. برادر بزرگترش سیدمحمد هم در آنجا طلبه بود. بانی ساخت این مدرسهی علمیه -كه از دیگر مدارس آن زمانِ قم تازهسازتر بود- آیتاللهالعظمی حجت كوهكمرهای بود و طرح معماری آن را علامه سید محمدحسین طباطبایی داده بود. آقاسیدعلی كه بهزودی در بین هممباحثههایش به كثرت مطالعه و اشتغال درسی شهره شد. از آغاز ورودش به قم در درس خارج فقه حضرت آیتالله العظمی بروجردی شركت كرد. از همان ابتدا در دروس حاجآقا روحالله هم (حضرت امام خمینی رضواناللهعلیه) نیز حضور یافت. از بركات حضور در این درس آقای بروجردی، نكات مهم رجالی بود كه استاد در آن بسیار متبحّر بود. تقریرات درس خارج فقه و اصول مرحوم امام و مرحوم آیتاللهالعظمی بروجردی هنوز نزد آیتالله خامنهای باقی است؛ هرچند كه ساواك بسیاری از آنها را در دوران مبارزه از بین برد. ![]() در فروردین این سال حضرت آیتاللهالعظمی بروجردی به لقاء حضرت حق شتافت و مرجعیت امام خمینی رضواناللهعلیه مطرح شد. سخنرانیهای انتقادی امام و اعتراضهای تند ایشان علیه اقدامات رژیم و شخص پهلوی دوم، پایههای قیام اسلامی در قم و زمینههای شكلگیری مبارزات را پی ریخت. شاگردان ایشان نیز هریك در سنگری به تبلیغ و روشنگری پرداختند و به دنبال تحكیم قیام و تثبیت مرجعیت و زعامت امام بودند. ![]() ![]() پس از حادثهی یورش عوامل پهلوی به مدرسهی فیضیه و با اوجگیری مبارزات طلاب و مردم متدین علیه رژیم، امام خمینی را دستگیر كردند و به تبعید فرستادند. پس از تبعید امام، شاگردان ایشان مبارزات را در قم و دیگر شهرها ادامه دادند. روش مبارزاتی امام سبب شده بود تا آقاسیدعلی -كه تحت تأثیر شخصیت انقلابی شهید نواب صفوی نیز بود- به انجام وظیفهی روشنگری در مبارزات بپردازد. لذا ساواك دو بار او را دستگیر كرد. در همین سال امام خمینی او را به عنوان نمایندهی خود و برای ابلاغ پیام دربارهی مبارزه با رژیم شاه، نزد آیتاللهالعظمی میلانی در مشهد فرستادند. همهی اینها در كنار فضای گرم درس و بحث و مباحثات علمی بود. ![]() در این سال آیتالله سیدجواد خامنهای كه در مشهد ساكن بود، بینایی خود را از دست داد. این بدترین خبر برای آقاسیدعلی بود كه میخواست در قم بماند. او با وجود اصرار اساتید خود بر ماندنش در قم و از جمله اصرار آیتالله حاج شیخ مرتضی حائری یزدی –فرزند آیتاللهالعظمی حائری مؤسس–قصد عزیمت به مشهد مقدس كرد. در مدت تحصیل در قم، به غیر از امام خمینی و مرحوم آقای بروجردی، حضرات آیات شیخ مرتضی حائری در فقه و اصول و علامه سیدمحمدحسین طباطبایی در فلسفه، از دیگر اساتید آقاسیدعلی خامنهای بودند. همچنین آقایان شیخ محمد حسین بهجتی شفق، حجتالاسلام محمدجواد حجتی كرمانی، حجتالاسلام سید جعفر شبیری زنجانی، آیتالله حاج شیخ مهدی باقری كنی و آیتالله ربانی املشی از هممباحثههای نزدیك او به شمار میرفتند. ![]() ![]() پس از بازگشت به مشهد مقدس، پدر كه از اساتید اصلی او در سالهای طلبگی بود، دیگر نابینا شده و از نعمت مطالعه محروم بود و آقاسیدعلی چشمان پدرش شد! او هر روز و در زمانی مشخص، چند ساعت برای پدر كتاب میخواند و همان متون را با او مباحثه میكرد. تدریس رسائل و مكاسب و كفایه، آغاز تدریس تفسیر قرآن كریم و حضور مجدد در درس خارج فقه آیتاللهالعظمی میلانی -علیرغم اختلاف سلیقه در مبارزات سیاسی- بخشی از فعالیتهای علمی روحانی ۲۶ سالهی ساكن خیابان خسروی نو در مشهد مقدس بود. ![]() مدرسهی علمیهی میرزا جعفر مشهد، شاهد جلسات تفسیر قرآن كریم بود كه بهسرعت مورد استقبال طلاب قرار گرفت. «تفسیرِ فعّال قرآن» كه سیدعلی خامنهای آن را تدریس میكرد، شیوهی جدید و خاصی از تفسیر كلامالله مجید بود و طلاب را روزبهروز به بهرهگیری از آموزههای قرآن ترغیب میكرد. این جلسات به دلیل استقبال زیاد و مباحث مبارزاتی مطرحشده در كنار تدریس رسائل و مكاسب و كفایه، با ممانعتهای مكرر عوامل رژیم پهلوی مواجه شد. این اتفاق باعث شد تا این دروس از مسجد امام حسن مجتبی علیهالسلام به مسجد كرامت و پس از آن به مساجد رضایی، قبله و... منتقل شود. این جلسات كه دیگر به محل حضور دانشجویان نیز تبدیل شده بود، به دلیل بازداشت آیتالله خامنهای بارها متوقف و دوباره برگزار میشد تا اینكه در سال ۱۳۵۶ به دلیل تبعید آیتالله خامنهای به ایرانشهر، تعطیل شد. ممنوعالخروج شدن از كشور به دلیل مبارزات انقلابی در مشهد، دستگیریهای پیاپی و فعالیتهای سیاسی باعث شد تا سیدعلی حسینی خامنهای نتواند برای ارتباطگیری از نزدیك با امام خمینی به نجف اشرف برود، اما ماندن در مشهد و پركردن خلأ فكری و ایدئولوژیك كه پیش از این برای جریان مبارزه وجود داشت، موجب شد تا جلسات مستمر با شهید مرتضی مطهری پیگیری شود و محصول آن جلسات «تدوین ایدئولوژی اسلامی» باشد. ![]() از سال ۱۳۶۹ شمسی، درس خارج فقه آیتاللهالعظمی خامنهای آغاز شده و تا كنون ادامه دارد. جهاد، موسیقی، غیبت، قصاص و... از مباحثی است كه تا كنون در درس خارج ایشان تدریس شده است. ![]() آيتالله خامنهاى به گفتهی خودشان «از شاگردان فقهى، اصولى، سياسى و انقلابى امام خمينى قدّسسرّه» هستند و نخستين جرقههاى سياسى و مبارزاتى ایشان و دشمنى با طاغوت را مجاهد بزرگ و شهيد راه اسلام شهيد «سيد مجتبى نواب صفوى» در ذهن ايشان زده است؛ هنگامی كه نواب صفوى با عدهاى از فدایيان اسلام در سال ۱۳۳۱ به مشهد رفتند و در مدرسهی سليمانخان، سخنرانى پرهيجان و بيداركنندهاى در موضوع احياى اسلام و حاكميت احكام الهى و نیز فريب و نيرنگ شاه و انگليس و دروغگويى آنان به ملت ايران، ايراد كردند. «همان وقت جرقههاى انگيزش انقلاب اسلامى به وسيلهی نواب صفوى در من به وجود آمده و هيچ شكى ندارم كه اولين آتش را مرحوم نواب در دل ما روشن كرد.» ![]() آيتالله خامنهاى از سال ۱۳۴۱ كه در قم حضور داشتند و از زمانی كه حركت انقلابى و اعتراضآميز امام خمينى عليه سياستهاى ضد اسلامى و آمريكاپسند محمدرضا شاه پهلوى آغاز شد، وارد ميدان مبارزات سياسى شدند و شانزده سال تمام با وجود فراز و نشيبهاى فراوان و شكنجهها و تعبيدها و زندانها مبارزه كردند و در اين مسير از هيچ خطرى نترسيدند. ![]() نخستين بار در محرم سال ۱۳۸۳ ﻫ.ق از سوى امام خمينى قدّسسرّه مأموريت يافتند كه پيام ايشان را به آيتاللهالعظمی ميلانى و علماى خراسان در خصوص چگونگى برنامههاى تبليغاتى روحانيون در ماه محرم و افشاگرى عليه سياستهاى آمريكايى شاه و اوضاع ايران و حوادث قم برسانند. ايشان اين مأموريت را انجام دادند و خود نيز براى تبليغ، عازم شهر بيرجند شدند و در راستاى پيام امام خمينى، به تبليغ و افشاگرى عليه رژيم پهلوى و آمريكا پرداختند. به اين خاطر در ۹ محرم «۱۲ خرداد ۱۳۴۲» دستگير و يك شب بازداشت شدند و فرداى آن با اين شرط آزاد شدند كه منبر نروند و تحت نظر باشند. با پيش آمدن حادثهی خونین ۱۵خرداد، باز هم ایشان را از بیرجند به مشهد آوردند، تحویل بازداشتگاه نظامى دادند و ده روز در آنجا با سختترین شرایط و شكنجه و آزارها زندانى شدند. ![]() در بهمن ۱۳۴۲ -رمضان ۱۳۸۳ ﻫ.ق- آیتالله خامنهاى با عدهاى از دوستانشان بر اساس برنامهی حسابشدهاى به مقصد كرمان حركت كردند. پس از دو سه روز توقف در كرمان و سخنرانى و منبر و ديدار با علما و طلاب آن شهر عازم زاهدان شدند. سخنرانىها و افشاگرىهاى پرشور ايشان و بهويژه در ايام ششم بهمن -سالگرد انتخابات و رفراندوم رژیم شاه- مورد استقبال مردم قرار گرفت. در روز پانزدهم رمضان كه مصادف با ميلاد امام حسن علیهالسلام بود، صراحت و شجاعت و شور انقلابى ايشان در افشاگرى سياستهاى شيطانى و آمريكايى رژيم پهلوى، به اوج رسيد و ساواك شبانه ايشان را دستگير و با هواپيما روانهی تهران كرد. رهبر بزرگوار، حدود دو ماه در زندان قزلقلعه -به صورت انفرادى- زندانى شدند و انواع اهانتها و شكنجهها را تحمل كردند. ![]() ![]() ![]() حضرت آيتالله خامنهاى دربارهی پنجمين بازداشت خويش توسط ساواك مىنويسد: «از سال ۴۸ زمینهی حركت مسلحانه در ایران محسوس بود. حساسیت و شدت عمل دستگاههاى جارى رژیم پیشین نیز نسبت به من -كه به قرائن دریافته بودند چنین جریانى نمىتواند با افرادى از قبیل من در ارتباط نباشد- افزایش یافت. سال ۵۰ مجدداً و براى پنجمین بار به زندان افتادم. برخوردهاى خشونتآمیز ساواك در زندان آشكارا نشان مىداد كه دستگاه از پیوستن جریانهاى مبارزه مسلحانه به كانونهاى تفكر اسلامى بهشدت بیمناك است و نمىتواند بپذیرد كه فعالیتهاى فكرى و تبلیغاتى من در مشهد و تهران از آن جریانها بیگانه و به كنار است. پس از آزادى، دایرهی درسهاى عمومى تفسیر و كلاسهاى مخفى ایدئولوژى و... گسترش بیشترى پیدا كرد.» ![]() در بين سالهاى ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۳ درسهاى تفسير و ايدئولوژى آيتالله خامنهاى در سه مسجد «كرامت»، «امام حسن علیهالسلام» و «ميرزا جعفر» مشهد مقدس تشكيل میشد و هزاران نفر از مردم مشتاق بهويژه جوانان آگاه و روشنفكر و طلاب انقلابى و معتقد را به اين سه مركز مىكشاند و با تفكرات اصيل اسلامى آشنا مىساخت. درس نهجالبلاغـهی ايشان از شور و حال ديگـرى برخوردار بود و در جزوههاى پلىكپىشده تحت عنوان: «پرتوى از نهجالبلاغه» تكثير و دست به دست مىگشت. طلاب جوان و انقلابى كه درس حقيقت و مبارزه را از محضر ايشان مىآموختند، با عزيمت به شهرهاى دور و نزديكِ ايران، افكار مردم را با آن حقايق نورانى آشنا و زمينه را براى انقلاب بزرگ اسلامى آماده مىساختند. ![]() اين فعاليتها موجب شد كه در دى ماه ۱۳۵۳ ساواك بىرحمانه به خانهی آيتالله خامنهاى در مشهد هجوم ببرد و ايشان را دستگير و بسيارى از يادداشتها و نوشتههای ایشان را ضبط كنند. اين ششمين و سختترين بازداشت ايشان بود و تا پاييز ۱۳۵۴ در زندان كميتهی مشترك تهران زندانی بودند. در اين مدت در سلولى با سختترين شرايط نگهداشته شدند. سختىهايى كه ايشان در اين بازداشت تحمل كردند، به تعبير خودشان «فقط براى آنان كه آن شرايط را ديدهاند» قابل فهم است. پس از آزادى از زندان، به مشهد مقدس برگشتند. باز هم همان برنامه و تلاشهاى علمى و تحقيقى و انقلابى ادامه داشت. البته ديگر امكان تشكيل كلاسهاى سابق را به ايشان ندادند. ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() آيتالله خامنهاى پس از پيروزى انقلاب اسلامى نيز همچنان پرشور و پرتلاش به فعاليتهاى ارزشمند اسلامى و در جهت نزديكتر شدن به اهداف انقلاب اسلامى پرداختند كه همه در نوع خود و در زمان خود بىنظير و بسيار مهم بودند كه در اين مختصر فقط به ذكر رئوس آنها مىپردازيم: ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() از سال ۱۳۵۹ و با شروع جنگ تحمیلى عراق علیه ایران و تجاوز ارتش متجاوز صدام به مرزهاى ایران. این حضور تا پایان جنگ در سال ۱۳۶۷ ادامه داشت.
![]() ![]() ![]() به دنبال شهادت محمدعلى رجایى دومین رئیسجمهور ایران، آیتالله خامنهاى در مهر ماه ۱۳۶۰ با كسب بیش از شانزده میلیون رأى مردمى و حكم تنفیذ امام خمینى قدّسسرّه به مقام ریاستجمهورى ایران اسلامى برگزیده شدند. همچنین از سال ۱۳۶۴ تا ۱۳۶۸ براى دومین بار به این مقام و مسئولیت انتخاب شدند.
![]() ![]() ![]() ![]() ![]() از روز چهاردهم خرداد سال ۱۳۶۸، پس از رحلت رهبر كبیر انقلاب امام خمینى (قدس سره) توسط مجلس خبرگان رهبرى به این مقام و مسئولیت عظیم انتخاب شدند. برچسبها: برچسبها: خاطرات خواندنی امام خامنه ای که محافظ ایشان گفته است سال 68 لحظاتي كه امام (ره) داشتند به رحمت خدا مي رفتند با دفتر رياست جمهوري تماس گرفتند و ما به همراه آقاي خامنه اي سوار ماشين شديم و به سمت جماران حركت كرديم. وقتي به جماران رسيديم چون همه مسئولين آمده بودند شرايط بسيار سختي را ايجاد كرده بودند و فقط تعدادي از محافظين را داخل راه مي دادند. همراه آقا كه رئيس جمهور بودند فقط 4 نفر داخل شديم و تا دم در حسينيه رفتيم .خيلي از شخصيتها و نمايندگان مجلس آنجا بودند و داخل راهشان نمي دادند، همراه آقاي خامنه اي دو نفر توانستيم بعنوان محافظ داخل بيمارستان برويم كه دائم شيفت عوض مي كرديم. تنها كسي كه امام (ره) موقع رحلتشان و قبل از خانواده شان او را پذيرفتند، آقاي خامنه اي بودند. بعد از آن نمازي كه امام (ره) خواندند پزشكان گفتند كه نمي توان كاري براي ايشان انجام داد در اين شرايط قرار شد همه كساني كه داخل اتاق امام بودند خارج شوند و فقط خانواده امام داخل شوند. قبل از ورود خانواده امام حاج احمد آقا از اتاق امام (ره) آمدند بيرون و گفتند آسيد علي آقا را امام كار دارند. آقاي خامنه اي داخل شدند و براي اينكه صداي امام (ره) را كه نحيف شده بود بشنوند گوششان را نزديك صورت امام (ره) بردند و امام (ره) با ايشان صحبت كردند. ما كه پشت شيشه اين صحنه را مي ديديم هر لحظه كه مي گذشت مي ديديم آقاي خامنه اي قرمزتر مي شد، صورت ايشان دائم قرمز مي شد گويا به حد انفجار رسيده بود . بعد از صحبت هاي امام (ره) آقاي خامنه اي حاج احمد آقا ر اصدا كردند داخل، سپس حاج احمد آمدند بيرون و گفتند حاج خانم – همسر امام (ره) – و محارم امام (ره) بيايند داخل. – تمام اين صحنه ها فيلم برداري شده است و نمي دانيم چرا پخش نمي شود! – حاج احمد آقا كه صدا كردند خانواده امام تا آقاي طباطبايي – برادر خانم حاج احمد آقا – كه شهردار تهران بودند و دكتر طباطبايي – برادر خانم ديگر حاج احمد آقا – داخل بودند تمام دختران و پسران منسوب به امام (ره) داخل بودند و ديداري را با ايشان تازه كردند. تنها كسي كه با محارم امام (ره) تا لحظه آخر حيات ايشان داخل اتاق بود فقط آقاي خامنهاي بودند!تقريباٌ ساعت 23:30 امام (ره) تمام كردند. در اين شرايط آقاي خامنه اي با همان صورت برافروخته آمدند بيرون و همه كساني كه آنجا حضور داشتند را صدا كردند چه چپي ها و چه راستي ها و همه اطاعت كردند. آقا فرمودند هيچكس حق ندارد با هيچ خبرگزاري و هيچ گروهي مصاحبه علني داشته باشد و خبر فوت امام (ره) را اعلام كند. اگر ما فردا صبح بتوانيم از صدا و سيماي خودمان اين خبر را اعلام كنيم، بقاي جمهوري اسلامي را مي توانيم حفظ كنيم و در غير اينصورت احتمال اين هست كه خيلي از مسائل و مشكلات بر كشور ما جاري شود. همه گوش كردند و هيچكس حرفي نزد. تنها كسي كه آن زمان مامور شد آقاي لاهيجاني معاون جهاد سازندگي وقت بود كه مسئول تهيه يخچالي شد كه جنازه امام (ره) را 3 روز داخل آن گذاشتند. غير از وي قرار شد كسي كار خاصي را انجام ندهد. بلافاصله همه از جمله آقاي خامنه اي به محل كارشان رفتند. همان شب آقا بسياري از كارهاي مربوط به حفاظت و اطلاعات را انجام دادند. فردا صبح قرار شد جلسه مجلس خبرگان براي تعيين رهبري انجام شود. همراه آقاي خامنه اي آقاي انصاري نامي بود به همراه من و آقاي قاسمي كه با آقاي خامنه اي پياده از منزل راه افتاديم و به مجلس آمديم. هيچ كدام از ما در آن لحظات رهبري آقاي خامنه اي به ذهنمان هم خطور نمي كرد. در مجلس حفاظت به دست گردان هفت سپاه بود و تعدادي از محافظين آيت الله مشكيني بعنوان رئيس مجلس خبرگان، محافظين آقاي هاشمي بعنوان رئيس مجلس شوراي اسلامي و محافظين آقاي خامنه اي در مجلس تردد مي كرديم. لذا بسياري از شرايط داخل را مي دانستيم.حدود 20 دقيقه طول كشيد تا جلسه به حد نصاب رسيد. آقاي مشكيني شروع به صحبت كردند و سپس آقاي هاشمي چند دقيقه صحبت كردند.در همين اثني تلفن زنگ زد و گفتند حاج احمد آقاي خميني با آقاي هاشمي كار دارند. آقاي هاشمي اجازه گرفتند و داخل دفتر هيات رئيسه رفتند. آقاي مشكيني راجع به مطالب داخلي مجلس خبرگان صحبت كردند و سپس قرار شد در مورد رهبري آينده صحبت شود. هيچ كس صحبت نكرد و همه به هم نگاه مي كردند. اولين نفري كه شروع به صحبت كرد، آقاي خلخالي بود.
مطالبي از خصوصيات ايشان:
سيرههايي وجود دارد كه ما مجازيم بگوييم . برخي موارد را راضي نيستند ما بگوييم و جامعه بداند و ما نميگوييم ولي ديدهايم. به اهلش ميتوان گفت كه اثرگذار باشد در زندگيشان. چيزي كه ايشان را به مقام مرجعيت و رهبري رساند فقط و فقط خودشان و رفتارهايشان است. ايشان همه اين مقامات را از احترام به پدر و مادر مي داند. ايشان مي گويد: در زماني كه وارد حوزه شدند افتخار مي كردند كه كوچكترين فرد حوزه هستند. مي فرمايند: وقتي وارد حوزه شدم با 2 نفر هم حجره اي شدم وديدم كه يكي از آنها از من كوچكتره و به من برخورد. ايشان آقاي هاشمي بودند و بعدا فهميدم از من بزرگتره. شهيد بهشتي نيز با من بودند.دوران درس حوزوي به درس امام بسيار علاقه مند بودم و با هيچ چيز عوض نمي كرديم. با من تماس گرفتند و گفتند كه پدرتان هيچ چيز نمي بيند و آب مرواريد گرفته است. من به مشهد رفتم و چند وقت كارم اين شده بود كه دست پدرم را گرفته و از كوچه خامنه ايها به مسجد حكمت چهارراه شهدا مي بردم تا نماز بخوانند و بعد از آن به پرسشهاي مردم پاسخ مي گفتم و دوباره ايشان را به منزل مي بردم. هر 3 وعده نمازكار من اين شده بود. تا اينكه ايشان قبول كردند عمل جراحي كنند و شكر خدا خوب شدند. من مطمئنم كه دعاي خير پدرم مرا به اينجا رسانده است. برچسبها:
سیدحسن نصرالله»، دبیرکل حزبالله لبنان در مراسم جشن سالانه فارغ التحصیلی دانشجویی در مجتمع «سید الشهدا» در جنوب لبنان طی سخنانی اظهار داشت: از جمله نشانههای سعادت و خوشبختی این است که در این مراسم مبارک شرکت میکنیم که یکی از ابعاد آن پاسخ و اجابت به ندای پیامبر(ص) در طلب علم و دانشاندوزی و تلاش برای تبدیل شدن به امتی از دانشمندان و علما است.
دبیرکل حزب الله لبنان که سخنانش به طور مستقیم از شبکه خبری المنار پخش شد، افزود: این مراسم را شما به وجود آورده و خلق کردید و ما نیز از این حیث خوشحال و خرسند هستیم، چون دستاور این موفقیت به همه تعلق دارد.
سید حسن نصرالله در ادامه سخنرانی خود که در آن نمایندگان رئیس جمهور، رئیس پارلمان و نیز نمایندگان جریان های سیاسی حضور داشتند، گفت: این مراسم ارائه دهنده بخش کوچکی از تصویر و چهره واقعی مقاومت و حزب الله در لبنان است، این درحالی است که باید گفت، این تصویر جدیدی نیست و اگر بخواهیم برای آن عددی قائل شویم باید بگوییم که این روندی ۳۰ ساله و سیوسومین جشن از این دست است. چنین مراسم فارغ التحصیلی برای اولین بار در سال ۱۹۸۴ برگزار شد.
تکنولوژی بدون تعهد ویرانگر است
سید حسن نصر الله گفت: کسانی که منتسب به این مقاومت هستند، هم به تحصیل علم و دانش میپردازند و هم به مقاومت و ایستادگی خویش ادامه میدهند و برخی در این راه در حالی که دانشجو بودند و برخی پس از فراغت از تحصیل به شهادت هم رسیدند و این تاکید میکند که راه جهادی و ایمانی ما جنبشی سازنده علمی و انسانی است، همانگونه که جنبشی آزادیبخش است.
دبیرکل حزب الله لبنان در ادامه افزود: ما همواره بر ملتزم بودن به علم و دانش و اخلاق و تقوا یا همان تعهد علمی به ارزشهای آورده شده از سوی پیامبران تاکید کردهایم، چون این تعهد و التزام به وجود آورنده تضمینی است تا علم و دانش در خدمت به مردم و وطن و نه رساندن آسیب به دیگران مورد استفاده قرار گیرد، بسان آنچه در حال حاضر شاهد آن هستیم و میبینیم که پیشرفت تکنولوژی بدون التزام و تعهد به ارزشها غارت و چپاول ملل و کشتار میلیونها انسان را به دنبال داشته است.
امکانات گسترده در اختیار طبقه ای محدود است
وی گفت: امکانات بسیار موجود تنها برای سیر کردن طبقات و گروههایی محدود مورد استفاده قرار میگیرد و همین موجب شده تا آنها به قدرت متوسل شوند، در حالیکه این علوم و دانشها میتوانستند موجبات انتشار و گسترش عدالت و رفاه در سراسر جهان شوند. در فرهنگ این یک اصل است که خداوند امکاناتی و خیراتی را در زمین قرار داد تا به واسطه آن بتوانیم زندگی شرافتمندانهای را برای میلیاردها نفر فراهم و تامین کنیم، اما مردم به خاطر زیادهخواهیشان از نعمتها سوء استفاده کردند.
دولت باید به دانشگاه لبنان توجه کند
سید حسن نصرالله ادامه داد: به برخی مسائل خواهم پرداخت و نخستین آن وضعیت دانشگاه لبنان است این دانشگاه همانند گذشته باید مورد توجه استثنائی قرار گیرد، زیرا دانشگاه فقرا است و تعداد لبنانیهایی که زیر خط فقر قرار دارند، بیشتر میشود و چشمانداز آینده نیز نشان نمیدهد که تعداد آنها کم میشود بلکه تعداد آنها زیاد خواهد شد و این مسئولیت دولت است و این یعنی اینکه دانشگاه لبنان باید مورد اهتمام دولت قرار گیرد و به طور خلاصه باید درباره اساتید بازنشسته صحبت کرد؛ در اینجا حقوق دائمی وجود دارد و این پرونده از جمله پروندههای پیچیده لبنان است و همواره مشکل تحمیل سقف تعداد وجود دارد و اداره نیز با این سقف اساتید را برای بازنشستگی معرفی میکند و در اینجاست که همه چیز شیر تو شیر میشود و برخیها این مسئله را یک نیاز مبرم و ضروری میدانند که گروههای سیاسی نیز وارد آن میشوند اما برخیها نیز از این سقف ضرر میکنند.
ضرورت توجه به اساتید دانشگاه مانند نیروهای امنیتی
وی افزود: من از دولت لبنان میخواهم که این موضوع را به صورت رویکردی متفاوت بررسی کند، دولت نباید سقف برای تعداد اساتید تعیین کند، تاکید میکنم ساختاری که اداره بر آن تکیه دارد هر چه باشد در حق خیلیها عدالت رعایت میشود و در مورد برخیها نیز بیعدالتی میشود به این ترتیب که تقریبا هر سال ۸۰ استاد بازنشسته میشوند و دانشگاه توسعه مییابد این دانشگاه به اساتید نیاز دارد و باید نیاز دانشگاه به اساتید را بدون قرار دادن سقف برای تعداد اساتید بدانیم، افراد بازنشسته میشوند و اولویت نیز با قدیمیهاست و همه رهبران سیاسی مداخله خواهند کرد اما چرا؟ در دولت سابق وزارت داخلی به افزایش تعداد و تثبیت ۴هزار بازنشسته در نیروهای امنیت در یک جلسه واحد اشاره کرد و این خوب است.
نصرالله اظهار داشت: من از دولت میخواهم که اساتید را جزء پرسنل نیروهای امنیت داخلی به حساب آورد و دیگر نیازی نیست که هر سال و یا هر دو سال یکبار با اساتید کشمکش داشته باشد.
افزایش جرم و جنایت به علت بحران های اقتصادی
سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان در بخشی از سخنرانی خود در مورد بحران معیشتی و موضوعات انسانی لبنان، حجم سختی های مردم را بسیار زیاد دانست و تاکید کرد که بسیاری با بحران های واقعی در این سطح ها مواجه هستند، بویژه بعد از آغاز سال تحصیلی جدید و با آغاز زمستان این مشکلات بیشتر شده است و انعکاس این مشکلات نیز واضح تر خود را نشان میدهد، به همین علت است که جرم ها و سرقت و بیماریهای روانی و بحران های روانی برخیها در اثر این مشکلات ایجاد شده است و مردم نمی دانند چگونه با این مشکلات مدارا کنند.
گروه مخالف توجهی به مشکلات معیشتی مردم نداشته اند
وی افزود: البته در این میان برخی نیروها و جمعیت ها دست یاری به سوی مردم دراز کرده اند، اما این مشکل را حل نمیکند، چرا که بحرانی در این سطح باید از سوی دولت با تمامی موسسات آن حل شود. راه حل این موضع نیز با افزایش درآمدها نیست، بلکه باید هزینه های مردم کم شود و ما در این زمینه نیاز به برنامه ریزی واقعی داریم، اما متاسفانه بسیاری از گروه های سیاسی در کشور توجهی به این موضوع نمی کنند و از سال ۲۰۰۴ و زمان صدور قطعنامه شوم ۱۵۵۹ تاکنون از طریق سخنرانیها و بیانیه های خود مهم ترین موضوع برای آنها مقاومت و سلاح آن بوده است و تمامی سخن آنها در مورد سلاح است.
وی افزود: امروز نیز در حالی که سال ۲۰۱۲ است، باز هم می بینیم که آنها مانند نواری این سخنان را تکرار می کنند و حتی خون رفیق حریری نیز به عنوان ابزاری برای ضربه زدن به مقاومت مورد استفاده واقع شده است.
مشکل فقر لبنانی ها باید حل شود
به گزارش خبرگزاری فارس، نصرالله ادامه داد: این اوضاع در حالی است که امروز فقر دیگر تنها یک طایفه را تهدید نمی کند و از سطح گروه ها فراتر رفته است، اما از سال ۲۰۰۴ تاکنون کسی در این کشور سعی نکرده راهکارهای حل بحران معیشتی مردم را بررسی کند، اگر ما بر سر موضوع فلسطین و اسرائیل با هم اختلاف نظر داریم، اما در این موضوع توافق داریم، بنابراین باید در این زمینه با هم گفتوگو کنیم.
وی ادامه داد: در سالهای اخیر تمامی بازیها برای براندازی مقاومت و جنگ های نظامی علیه آن به شکست رسیده و همه می دانند که این مقاومت بود که اسرائیل را شکست داد، مقاومت الان جریانی ریشه ای است که در وجدان و ضمیر اهالی خود نقش بسته و قوی تر از آن است که توطئه ها بتوانند آن را از بین ببرند.
باید کارگروهی فراتر از اختلافات سیاسی برای حل مشکلات ایجاد شود
دبیرکل حزب الله لبنان ابراز داشت: در تمامی این مدت جریان های آگاه و بویژه مراجع دینی مطلع نسبت به فروپاشی طایفه ای در کشور هشدار داده اند، این بحران از سوی دولت حل نمی شود، چرا که برخی گروه های سیاسی هستند که در دولت حضور ندارد، بنابراین همه گروه های لبنانی باید گروه کاری ملی را تشکیل دهند و به دور از حرف و حدیث در مورد مخالفان و موافقان دولت این را بررسی کنند که قبل از فروپاشی طایفه ای کشور طوری باید این مشکل را حل کرد، این وظیفه دینی و ملی است و اگر این گروه ها تشکیل شود، منافعی برای کشور دارد، چرا که در این صورت مشکلات کنار گذاشته می شود و گروه های سیاسی برای بررسی موضوعات انسانی مرتبط با روحیه و زندگی مردم لبنان بحث خواهند کرد.
هدف جریان مقابل از تعطیل کردن دولت تصویب نشدن قانون انتخابات است
نصرالله در ادامه سخنانش به اوضاع سیاسی کنونی در کشور پرداخته و گفت که میز گفتوگوها وجود ندارد و هیئت عمومی نیز تشکیل نمی شود و در کار کشور نیز تعطیلی ایجاد شده است، چرا که گروه مقابل تصمیم به تحریم گرفته است و هدف از این اقدام نیز از بین بردن دولت اعلام شده، اما دولت نه از طریق خیابانها و نه از طریق تحریمها ساقط نمیشود، بنابراین اگر هدف تحریم کنندگان براندازی باشد، می دانند که این موضوع محقق نخواهد شد، با این حال اصرار آنها بر تحریم نشان می دهد که هدف آنها براندازی و فشار بر دولت نیست، بلکه هدف این است که مجلس نمایندگان تعطیل باشد تا نتواند قانون انتخابات را تصویب کند و ما را در برابر دو راهی برگزاری انتخابات با قانون شصت یا عدم برگزاری انتخابات قرار دهد که هر دوی آنها بد است.
وی ادامه داد: ما میانجی نیستم، چرا که گروهی هستیم که هدف قرار گرفته است، من نمی توانم خودم میانجی باشم، ما در جایگاه کنونی خود هستیم و به این جایگاه افتخار می کنیم و در آن باقی خواهیم ماند، اما این مانع از آن نمی شود که دیگران را نصیحت نکنیم، با این وجود ما در مقابل گروهی هستیم که اگر آنها را نصیحت کنیم، ما را متکبر خواهند خواند.
معارضان سوری نمی توانند قدرت را در دست بگیرند
دبیرکل حزب الله لبنان در ادامه سخنرانی خود در مراسم جشن سالانه فارغ التحصیلی دانشجویی در مجتمع «سید الشهداء» در جنوب لبنان درباره قضیه سوریه و بحران جاری در این کشور گفت: اوضاع در سوریه همین طور به سمت پیچیدگی بیشتر بیش میرود و کسانیکه تصور میکنند، معارضان میتوانند قدرت را در سوریه به دست گیرند، اشتباه میکنند، چون اختلاف بین نظام و مردم نیست و این نمیتواند توصیف حالت و وضعیت سوریه باشد.
دبیرکل حزب الله لبنان گفت: هم اکنون در سوریه شکاف مردمی به امری حقیقی و واقعی تبدیل شده است، از یک سو نظام و مردمی قرار دارند که از آن حمایت میکنند و از سوی دیگر گروهی قرار دارد که از نیروها و قدرتهای منطقهای و بینالمللی کمک میگیرند و همین موجب رویارویی مسلحانه بین آنها شده است.
تروریست های سوری به چه بهانه ای شهروندان را می کشند؟
وی افزود: من از هرکس که در امور اخلاقی دستی دارد، این سوال را مطرح میکنم که آیا اهالی حلب یا جرمانا یا بسیاری از شهرهای دیگر سوری نیستند، پس چطور معارضان که خود را سوری مینامند، راضی میشوند که هنگام بازگشت دانشآموزان از مدرسه و کارگران به منازلشان راه آنها را بمبگذاری کنند. این نهایت رذالت است. من از آنها سوال میکنم به نظر شما مردم سوریه در قبال کشتار آنها توسط معارضان یا از بالا به پایین انداختن آنان و کشتار آنها از ساختمانها آن هم مقابل دید دوربینها یا از بین بردن و ترور هویت آنها باید چه موضع اخلاقی اتخاذ کنند. در سوریه نظامی وجود دارد که از باورهای خود دفاع میکند و در برابر آن گروههای مسلحی قرار دارند که جنگ خونین و خشونتباری و طولانی مدتی را به راه انداختهاند.
دبیر کل حزب الله لبنان در ادامه سخنانش درباره بحران سوریه گفت: رد مذاکرات و گفتوگوها توسط معارضان مسلح به معنای خواست آنها برای ادامه نبرد مسلحانه و ریختن خونهاست.
سید حسن نصر الله با مطرح کردن این پرسش بر معارضان مسلح که چرا راهحل سیاسی را رد میکنند، گفت: ما میدانیم کشورهایی هستند که دارای اموال و پولهای کلانی هستند و برخی قدرتهای منطقهای از این نزاع و درگیری پیش آمده بین ما و القاعده استفاده میکنند.
آمریکا و دلارهای خارجی نمی گذارند بحران سوریه پایان یابد
به گزارش خبرگزاری فارس، سیدحسن نصرالله گفت: من این پیام را میدهم و میگویم برخی حکومتها در جهان اسلام و غرب برای شما در سوریه دام گسترانده است و به شما به اصطلاح «در باغ سبز» را نشان دادهاند تا با کشاندن شما به اینجا به جان همدیگر بیفتید و شما در این دام افتادید.
دبیرکل حزب الله لبنان افزود: حتی اگر در نظر بگیریم که این جماعتها بتوانند موفقیتی را هم احراز کنند، این سوریه است که بهای آن را میپردازد، همانطور که کشورهای دیگر آن را پرداخت کردند.
وی سپس خطاب به جریان ۱۴ مارس گفت: من به جریان ۱۴ مارس میگویم که آمریکا نمیخواهد بحران سوریه پایان یابد، تا انسانهای بیشماری دیگری به قتل برسند و با به زانو درآوردن سوریه این کشور را از محاسبات و جایگاه ملی حذف کند.
گفتوگوهای سیاسی راهکار حل بحران در سوریه است
سید حسن نصر الله گفت: اگر میگوییم که قلبهای ما از هر انسانی که در سوریه کشته میشود، مالامال درد و اندوه میشود، این احساسی طبیعی است، احساسی بشردوستانه است، به همین دلیل باید برای گفتوگوی سیاسی اقدام کرد و هر کس که مانعی برسر راه این گفتوگو شود، جنایتکار است و مسئولیت قتل و کشتار در سوریه متوجه اوست. بحران سوریه هم اکنون پیچیدهتر شده و کسانیکه به تجارب برجای مانده از این نیروها در کشورهای دیگر نگاه کنند، میبایست که نگران شوند و در اینجا مسئولیت اخلاقی و ملی این است که تمام تلاشها را برای پذیرش گفتوگو و مذاکره که نتیجه آن سازش سیاسی باشد، متمرکز کنیم.
موضع نصرالله از سفر هیئت ۱۴ مارس به غزه
سید حسن نصرالله در ادامه سخنرانی خود در مراسم جشن سالانه فارغالتحصیلی دانشجویی در مجتمع «سید الشهداء» در جنوب لبنان گفت: هیئت ۱۴ مارس به غزه رفت تا تبریک بگوید و من بسیار خوشحال شدم و این چیز خوبی است و من تشویق میکنم که این گروه به غزه سفر کند و ما نمیخواهیم که سلاح مقاومت در لبنان را تائید کنند، زمانی که آنها به مقاومت در غزه تبریک میگویند، مقاومت در لبنان نیز به حق خود میرسد، برخی شخصیت ها پس از بازگشت از غزه گفتند که ما هرگز حتی از یک وجب خاک فلسطین نمیگذریم و این بسیار خوب است و اگر موضع شما به دفاع از مقاومت غزه تبدیل شود ما نیز شما را در محاسبات خود قرار میدهیم.
نصرالله درباره پیروزی که مقاومت در غزه محقق کرد، اظهار داشت: ما جنگ جولای را به شما یادآوری میکنیم، چه چیزی پس از آن گفته شد، برخی گفتند که حزبالله پیروز نشد و اسرائیل شکست نخورد؛ برخیها نمیخواهند به پیروزی ما اعتراف کنند، اسرائیل دهها تیم تشکیل داد تا درس عبرت بگیرند و ارتش جدید با امکانات جدید تشکیل شد و از سال ۲۰۰۶ تا به امروز آموزش دیدند و در تاریخ اسرائیل تاکنون چنین آموزشی ندیده بودند با این اعتبار که اسرائیل قویتر خواهد شد و در هر جنگی پیروز میشود و در سال ۲۰۱۲ درس عبرت را گرفت و با چشمان خود مشاهد کردیم که چگونه ۲ یا سه موشک به تلآویو شلیک شد و ۳ موشک رهبران اسرائیلی را مجبور کرد که به پناهگاه بروند و باعث شد که در برابر نوار غزه بیسلاح و محاصره شده تسلیم شوند.
اسرائیل قدرتمند تا ابد به پایان رسید
وی تصریح کرد: در حقیقت اسرائیل شکست خورد و این نشان میدهد که آنچه در سال ۲۰۰۶ و ۲۰۰۹ رخ داد بیفایده نبوده و در نهایت نیز اتفاق ۲۰۱۲ رخ داد و ما باید بدانیم که اسرائیل قدرتمند و رعبانگیز تا ابد به پایان رسید.
نصرالله تاکید کرد: مسیر سراشیبی اسرائیل از سال ۲۰۰۰ آغاز شد؛ زمانی که اسرائیل شکست خورده و با تحقیر و خواری بدون قید و شرط عقبنشینی کرد و این میخی در تابوت اسرائیل بود و میخهای بعدی نیز در راه است.
روابط ایران، حماس و حزبالله تغییری نکرده است
نصرالله در ادامه سخنانش با اشاره به جنگ اخیر غزه گفت: در مورد جنگ غزه کسانی بودند که سخنان زیادی گفته و در خصوص رابطه بین حماس، حزبالله و ایران شک و شبهه ایجاد کردند و تحلیلهای زیادی بود مبنی بر اینکه حماس آغوش ایران را رها کرده و به آغوش اعراب آمده است و ما بر اساس تجربه میدانیم که همه اینها تنها امید و آرزوست و واقعیت ندارد.
وی افزود: من درباره این رابطه میگویم که این روابط طبیعی و عادی است و هیچ چیزی عوض نشده و درباره ایران باید گفت که این کشور به وظایف اعتقادی خود عمل میکند و اگر رهبران گروههای فلسطینی موردی را پیدا کردند که ایران در امور داخلی فلسطین دخالت میکند، میتوانند بگویند.
دبیرکل حزب الله تصریح کرد: ایران در طول ۳۰ سال بدون هیچ قید و شرطی به مقاومت فلسطین کمک کرده و حتی توقع تشکر خالی را هم نداشته است، ایران در غزه به وظایف خود عمل میکند، اگر کشورهای عربی به غزه پول و سلاح و موشک میدادند و آنها را آموزش داده و تجارب نظامی را به آنها انتقال میدادند ما به این کشورها درود گفته و پشت سر آنها حرکت میکردیم، اما این پول و سلاح را ایران میدهد، تمامی آن چیزی که ایران میخواهد این است که فلسطین سرزمین خود را بازپس گیرد و چیز دیگری نمیخواهد، چه کسی میخواهد پرچمدار مقاومت باشد؟ مصر … پس ما نیز میگوئیم که در کنار تو هستیم و به خاطر فلسطین پشت سر تو حرکت میکنیم و این موضوعی است که ملاحظه ای در آن وجود ندارد. منبع: خبرگزاری فارس برچسبها: تا به حال فکر کردید چرا رهبر ما امام خامنه ای در جوابش ساده هست.... دلیل زیادی دارد...از مهمترین آن این است که اولا مسلمانان جهان اسلام آنهایی که در غیر ایران زندگی میکنند دارای حکومتی غیر ولایت فقیه و به نوعی دیکتاتوری است و کشورشان آنطور به اسلام واقعی و ناب ارزش نمیدهند. آنجا به طور کامل امنیت ندارند و جا برای تبلیغ درست حسابی اسلام واقعی ندارند. تا یک حرف بزنند معلوم نیست چه بلایی سرشان میاید. آنجا از وجود یک فرد کامل و مدیری مدبر و حامی معنوی محرومند و عطش آنها نسبت به چنین شخصی در وجودشان احساس میشود و به این خاطر آقا را شاید بیشتر از ما دوست دارند و قدر او را میدانند. ولی ما شاید اینجا در ناز و نعمت و در کمال آرامش و امنیت به سر میبریم و آنقدر گیر مسائل جانبی هستیم که آقا و منزلت او را فراموش کردیم تا جایی که آقا مجبور شد به ما بگه این عمار و این از بی لیاقتی من و شماهاست البته افرادی هم هستند که قدر آقا را میدانند و اجرشان محفوظ در آخر یک جمله ی معروف میگه تا مری ض نشی قدر سلامتی رو نمیدونی.... ما هم مثل این چنین آدم هاییم. ما درایران در کمال سلامتی هستیم و غیر ایران در بیماری و به این خاطر آنها قدر این سلامتی ناشی از رهبری را درک میکنند و قدر این نظام را میدانند به امید پیروی از رهبر عالی مقاممان امام خامنه ای ...آمین یا رب العالمین
برچسبها: بیست و نه فروردین ،رسید ز راه فصل بهار ، زیبا شد از جمال ماه
راه وصالاو همه از طریق دوست
برچسبها: بیانات رهبرمعظم انقلاب اسلامی دربارهی زن وجایگاه اودرایران پنج شنبه 23 شهريور 1391
دنياي استکباري ، در اشتباه است که خيال مي کند ارزش و اعتبار زن به اين است که خود را در چشم مردان آرايش کند تا چشم هاي هرزه به او نگاه کنند و از او تمتع گيرند و او را تحسين نمايند.
برچسبها: بیانات در شانزدهمين اجلاس سران جنبش عدم تعهد در تهران (۱۳۹۱/۰۶/۰۹ - ۱۱:۱۱) برچسبها: |
|
href="http://www.GreenSkin.ir"target="_blank"> Weblog Themes By |